|
واقعیاتی که فائزه هاشمی عیان کرد
فرهاد تجریشی: اینکه فائزه هاشمی، دختر مرحوم اکبر هاشمیرفسنجانی در سالگرد درگذشت پدرش، روز روشن اعلام میکند دوست داشته است دونالد ترامپ پیروز انتخابات 2020 میبود تا فشار بر ایران را ادامه میداد و باعث عقبنشینی ایران در مقابل زیادهخواهیهای دولت آمریکا میشد، یک ترجمان دقیق و شفاف از مفهوم «بیوطنی» است. آنچه جعلقهایی مثل معصومه علینژاد و امیرعباس فخرآور و عقبماندههای ریزهخوار پسمانده پهلوی در توجیه حمایتشان از ترامپ میگفتند نیز همین است که فائزه رفسنجانی گفت؛ فشار از سوی آمریکا، تشدید تحریمهای ظالمانه و غیرانسانی و محنت مردم ایران.
اظهارات دختر مرحوم رفسنجانی اگر چه بوی بد یک تفکر بیوطن را پراکنده میکند اما اگر قرار باشد کمی متفاوتتر به موضوع نگاه کنیم، شاید نه تنها او را شماتت نکنیم، بلکه به واسطه صراحت و صداقتش در بیان دیدگاه ضد ملیاش که فاشکننده ماهیت یک جریان بانفوذ در کشور است، کمی مواضعش را به دیده اغماض بنگریم.
فائزه هاشمی از اعضای هیات مؤسس و از اعضای شورای مرکزی حزب دولتساخته مرحوم رفسنجانی یعنی حزب کارگزاران سازندگی است؛ حزبی که یکی از اصلیترین حامیان و روی کار آورندگان دولت حسن روحانی است.
این جریان سیاسی در جریان انتخابات ریاستجمهوری سال 1392 با شعار رفع تحریمها بر سر کار آمد. به عبارتی تحریمهای ظالمانه آمریکا علیه مردم ایران، نردبان پیروزی کاندیدای این جریان یعنی حسن روحانی شد و طی 8 سال گذشته تنها مانور این دولت نیز روی همین موضوع تحریمها و مذاکرات با کشورهای اروپایی و آمریکا درباره همین تحریمها بوده است.
این موضع یعنی تمایل دولت برساخته این جریان برای مذاکره با آمریکا درباره تحریمها، البته محدود به دولت اوباما نشد، چرا که با روی کار آمدن دولت ترامپ نیز این جریان این بار خواستار مذاکره با ترامپ شد. با وجود خروج ترامپ از برجام، دولت روحانی و جریان سیاسی حامی او، نه تنها از برجام خارج نشد، بلکه این بار تمام تلاش خود را برای مذاکره با ترامپ به کار بست. حتی در برههای که ترامپ از برجام خارج شده بود و شدیدترین تحریمها را علیه مردم ایران اعمال کرد، عدهای از سرشناسترین چهرههای این جریان طی نامهای سرگشاده خواستار عقبنشینی ایران از مواضع خود، کوتاه آمدن در مقابل ترامپ و انجام مذاکره با او شدند. ماجرای عبرتآموز فرستاده ژاپنی ترامپ به ایران و ولع این جریان برای ابراز ارادت به آبه شینزو تا سالها در اذهان باقی خواهد ماند.
بنابراین این جریان نماد و نمودی از مطالبه مذاکره با آمریکا است. با این حال آنچه در توجیه این تمایل و مطالبه خود مطرح میکردند این بود که برای رفع تحریمها و بهبود وضعیت معیشتی تن به این خواری و ذلت میدهند.
اکنون اما اظهارات فائزه هاشمی، دختر هاشمی رفسنجانی که از مطلعان این جریان به حساب میآید، نشان میدهد ماجرا و ماهیت تمایل این جریان سیاسی برای مذاکره با ترامپ، اساسا موضوع رفع تحریم و معیشت مردم نبوده است، بلکه آنان به تحریم و فشار خارجی به عنوان اهرمی برای تغییر سیاستهای جمهوری اسلامی نگاه کرده و میکنند. اظهارات فائزه رفسنجانی دقیقا همین موضوع را میگوید. او در این باره گفته است: «من یک جایی قبلا هم گفته بودم که برای ایران دوست داشتم آقای ترامپ انتخاب شود ولی اگر یک آمریکایی بودم به آقای ترامپ رای نمیدادم». فائزه هاشمی در پاسخ به خبرنگار که از وی درباره چرایی تحلیلش مبنی بر بهتر بودن انتخاب ترامپ برای ایران سوال پرسید نیز گفت: «به خاطر همین فشارهایی که میآورد، بالاخره شاید یک تغییر سیاستی اتفاق بیفتد. مردم هر چه تلاش میکنند اصلاحات انجام بگیرد «مرغ یک پا دارد» و هیچ خبری نمیشود و برعکس مردم سرکوب میشوند، شاید اگر فشارهای آقای ترامپ ادامه پیدا میکرد، بالاخره ما مجبور میشدیم یک تغییر سیاستهایی را داشته باشیم. این تغییر سیاستها حتما به نفع مردم میتوانست اتفاق بیفتد. دموکراتها کمی
شُل و وِل هستند. یعنی با آمدن دموکراتها این موضع خطای ما بیشتر تقویت میشود، امیدوارم نشود ولی چنین چشماندازی دارد!»
این اظهارات به واضحترین شکل ممکن نشان میدهد در واقع بخش عمدهای از اصلاحطلبان و حامیان دولت، متمایل به پیروزی ترامپ در انتخابات آمریکا بودهاند، چرا که پیروزی ترامپ را به منزله تداوم فشار بر مردم ایران میدانستند و از همین رو تصور میکردند با تشدید فشارها بر مردم ایران، میتوانند جمهوری اسلامی را وادار به تغییر سیاستهای خود در حوزههای سیاسی کنند. یعنی دقیقا همان مطالبهای که جریان برانداز دستساز پمپئو طی سالهای اخیر مطرح کرده است.
اظهارات فائزه رفسنجانی یک بعد دیگر نیز دارد و آن این است که حالا دلایل حمایت بیچون و چرای این جماعت از برجام مشخص میشود. این جریان سیاسی، برجام را به عنوان یک اهرم فشار بر ایران برای گرفتن امتیازات سیاسی به سود جریان خود تلقی کرده بود. به عبارتی اگر چه این توافق یک خسارت محض برای مردم ایران بود و باعث تشدید فشارهای اقتصادی و معیشتی بر گرده مردم شد اما به واسطه اینکه موضع آمریکا را علیه ایران تقویت کرده است، مطلوب این جریان بود. بر همین اساس، خروج ترامپ از این توافق و ورود آمریکا به کریدور تشدید فشارها بر ایران نیز مورد پسند این جریان قرار گرفت و از همین رو این بار نیز به بهانه رفع تحریمها، بر طبل مذاکره با ترامپ میکوبیدند.
البته قطعا این جریان تداوم سیاست تحریم ایران توسط دولت جدید آمریکا را نیز فضای مطلوب خود میداند اما آنگونه که فائزه رفسنجانی گفت، ترامپ برای اینها گزینه مطلوبتری بود، چرا که همانند یک دیوانه هر اقدامی در راستای فشار همهجانبه بر مردم ایران انجام میداد.
فائزه هاشمی درست در روزهایی که ترامپ در حال افتادن در زبالهدان تاریخ است، دم خود و جریان اصلاحطلب را به ترامپ گره زد تا در ایران بیشتر از قبل ماهیت او و اطرافیان پدرش و جریان اصلاحطلبی برای مردم فاش شود.
ارسال به دوستان
کولاک طارمی در پرتغال گلزنیهای متوالی و پنالتی گرفتنهای مکرر برای پورتو
سفیر گلزنی
روزهای آفتابی طارمی از راه رسید. آقای گل فصل قبل لیگ پرتغال که در این فصل آنطور که شایسته و بایسته تواناییهایش بود، در پورتو به او بازی نمیرسید، سرانجام توانست مربی خود را متقاعد کند برای حضور ثابت در میدان. طارمی جمعهشب به روال درخشانش در ماه گذشته میلادی (دسامبر 2020) مهمترین بازیکن تیمش بود؛ ۲ گل زد و یک پنالتی گرفت تا در پیروزی پورتو برابر فامالیکائو مرد اول میدان باشد. او که در ابتدای فصل جایی در ترکیب ثابت پورتو نداشت با پشتکار و صدالبته استعداد خارقالعادهاش موفق به اثبات خودش شد. طارمی در واکنش به سازگاریاش در پورتو میگوید: طبیعی است وقتی بازیکنی تیمش را تغییر میدهد، نیاز به زمان برای هماهنگی با تیم و همبازیان جدیدش دارد. دوره سازگاری من در پورتو پایان یافته و اکنون احساس خوبی دارم. در پورتو بیشتر از تیم قبلیام (ریوآوه) فرصت گلزنی دارم. فصل گذشته در برخی بازیها برای ریوآوه گل میزدم اما این فرصت در پورتو بیشتر است، البته این موضوع طبیعی است، زیرا پورتو تیم بزرگی است. من از این بابت خوشحالم. دوست دارم همیشه بخشی از تیم پورتو در لحظههای خوب باشم. موفق شدیم یک بازی دیگر را هم بدون شکست یا تساوی به پایان برسانیم. ما پیروز شدیم و اکنون باید به دنبال صدرنشینی باشیم.
از سوی دیگر اکثر روزنامههای ورزشی مهم پرتغال به درخشش طارمی پرداختند و به عقیده بسیاری از کارشناسان فوتبال این کشور، با درخشش این مهاجم، پورتو قادر به حذف یوونتوس در اروپا خواهد بود. پیش از این مربی پورتو در بازیهای اروپایی فرصت بسیار کمی به مهاجم ایرانی تیمش داده بود اما درخشش عجیب طارمی در یک ماه گذشته باعث شده اکثر هواداران پورتو خواهان حضور ثابت او در ترکیب تیمشان باشند.
***
* دسامبر در تسخیر مهاجم ایرانی پورتو
مهدی طارمی ستاره ایرانی خط حمله تیم پورتو با عملکرد درخشانش در آخرین ماه سال میلادی 2020 تبدیل به یکی از مهمترین چهرههای لیگ فوتبال این کشور شده است. طارمی در دسامبر در ترکیب پورتو بازیهای درخشانی انجام داد و توانست عنوان بهترین بازیکن ماه را که در پایان ماه نوامبر به «پدرو گونسالس» بازیکن تیم اسپورتینگ رسیده بود از او بگیرد. طارمی که تابستان به پورتو پیوست مدت زیادی طول کشید تا بتواند خودش را به ترکیب اصلی پورتو تحمیل کند اما به نظر میرسد حالا توانسته خودش را با تیم هماهنگ کند و تبدیل به یکی از مهرههای کلیدی پورتو شود. او عنوان بهترین بازیکن ماه دسامبر را با بیشترین امتیاز به خودش اختصاص داد. سایت «گل پوینت» در گزارشی در ارتباط با بهترین بازیکن ماه دسامبر 2020 نوشت: «در ۳ بازی اخیر برگزار شده، طارمی در نتایج خوب پورتو نقشی کلیدی ایفا کرد و با حضورش در خط حمله این تیم که بویژه در لحظات پایانی فاقد توانایی بود، توانست به آن کیفیت ببخشد. در هفتههای نهم و یازدهم، مهاجم سابق ریوآوه نقشی تعیینکننده در ترکیب تیم داشت؛ مسابقاتی که تیم سرجیو کونسیسائو به پیروزیهای پرگل دست پیدا کرد؛ یک پیروزی 4 بر 3 برابر توندلا و یک برد 3 بر ۲ مقابل ویتوریا که از بهترین نتایج پورتو در این فصل بوده است. او حتی در مسابقهای که درخشش چندانی هم نداشت، برابر ناسیونال، یک پاس گل داد». همه اینها مهدی را در آنالیز سایت گل پوینت با امتیاز 93/7 در بالاترین رتبه در بین تمام بازیکنانی که بیش از 180 دقیقه در ماه دسامبر در لیگ پرتغال به میدان رفتهاند قرار داده است. طارمی 4 گل برای پورتو به ثمر رساند و یک پاس گل داد و این یعنی او سهم مستقیم در 5 گل از 9 گل تیمش داشته است. این نشان میدهد او نقش بسیار موثری در بالا رفتن میانگین گلزنی پورتو در بازیهای اخیر ایفا کرده است، آن هم با توجه به اینکه در دقایق کمی به عنوان مهاجم هدف بازی کرده و زمان زیادی را بیرون از 18 قدم حضور داشته است. او در این ۳ بازی 10 شوت زد که دومین تعداد شوت زده بعد از پائولینیو است که 12 شوت به سمت چارچوب زده است. 7 شوت از شوتهای طارمی در چارچوب بوده که در کنار ریکاردو هوریتا و با 70 درصد بیشترین درصد شوتهای موثر است. در بازی با گیمارش طارمی در دوئلهای هوایی در زمان حمله در 5 دوئل از 7 دوئل به پیروزی رسید و 3 پاس کلیدی به همتیمیهایش داد و بعد از ریکاردو کوارشما با دادن ۲ پاس خطرناک در رده دوم قرار گرفت. هرکسی فکر میکند مهدی طارمی فقط یک مهاجم است، حتما اشتباه میکند. بازیکن ایرانی در دسامبر دومین بازیکن با عملکرد دفاعی در یک سوم پایانی زمین بود (5 عملکرد دفاعی موثر که میانگین 2/1 در هر 90 دقیقه میشود) و تنها 6 بازیکن از او عملکرد بهتری داشتهاند و البته او از این نظر در صدر بازیکنان پورتو قرار دارد که میتواند هم به دفاع و هم فشار روی بازیکنان حریف مشغول باشد. چیزی که احتمالا باعث خواهد شد سرجیو کونسیسائو او را به عنوان یک بازیکن موثر در ترکیب اصلی پورتو به میدان بفرستد. با محاسبه اعداد مجموع عملکرد او در کل فصل، باید گفت طارمی روند صعودی را برای حضور در بین بهترینهای لیگ پرتغال طی کرده است. او با امتیاز در مجموع 35/7 در رده بالای بازیکنانی که 400 دقیقه بازی کردهاند و درست پس از پدرو گونسالوس از اسپورتینگ که بهترین مهاجم لیگ با 11 گل زده است قرار دارد. طارمی برای رسیدن به عنوان بهترین گلزن فصل کار سختی دارد، چرا که تا الان فقط 4 گل به ثمر رسانده و در رده دهم قرار دارد اما فوتبال چیزی فراتر از گل زدن است و او در مقاطع مختلف نشان داده بازیکن بسیار تاثیرگذاری برای پورتو است. او با نرخ بالای تبدیل شوتهایش به گل و همچنین عملکرد موفق در پاس دادن، کارهای دفاعی و نبردهای هوایی، نشان داده یک بازیکن همهکاره و کامل برای پورتو است.
* مشکل لیورپول با طارمی حل میشود
مجری مراسم قرعهکشی کنفدراسیون فوتبال آسیا و شبکه فاکس اسپورتس اعلام کرد تیم لیورپول برای حل مشکل پنالتی گرفتن به مهدی طارمی نیاز دارد! عملکرد مهدی طارمی در تیم پورتو مورد توجه رسانههای اروپایی و آسیایی قرار گرفته است. یک سایت پرتغالی نوشته است مهدی طارمی و لوئیس دیاز تاکنون هرگز یک دیدار را به طور کامل و 90 دقیقه در کنار یکدیگر برای پورتو به میدان نرفتهاند ولی تأثیر بسیار زیادی در نتایج این تیم داشتهاند. این ۲ بازیکن باعث شدند کامبک پورتو برابر ویتوریا گیمارش کامل شود؛ جایی که پورتو با یک گل از میزبان خود عقب بود و لوئیس دیاز دقیقه 32 به جای روماریو بارو به میدان آمد. طارمی گلهای اول و دوم را به ثمر رساند و بازی را 2-2 کرد و دیاز نیز گل سوم و برتری تیمش را به ثمر رساند و پاس گل دوم را نیز به طارمی داد. این در حالی است که لوئیز دیاز با 917 دقیقه حضور در ترکیب پورتو دهمین بازیکن پراستفاده سرجیو کونسیسائو مربی پورتو است و طارمی نیز با 700 دقیقه حضور در ترکیب پورتو، سیزدهمین بازیکنی است که بیشتر از بقیه توسط مربی پورتو مورد استفاده قرار گرفته است. این امر باعث واکنش شدید هواداران پورتو در فضای مجازی شد و آنها خواستار استفاده بیشتر از طارمی و دیاز در ترکیب اژدهاها شدند. طارمی در مدت حضورش در پورتو تاکنون موفق شده است 6 گل بزند، 3 پاس گل بدهد و 3 بار برای تیمش پنالتی بگیرد؛ اتفاقی که با واکنش مجری مراسم قرعهکشی کنفدراسیون فوتبال آسیا و شبکه فاکس اسپورتس مواجه شد. نتایج آنالیز سایت «Twenty3Sport» در انگلیس نشان داده است تیم منچستریونایتد از سال گذشته با وجود ۱۰۱۷ برخورد در محوطه جریمه حریفان خود صاحب ۱۹ پنالتی شده است و تیم لیورپول با وجود ۴۰۰ برخورد بیشتر در محوطه جریمه تیمهای مقابل، تنها ۱۰ پنالتی به دست آورده است. در همین ارتباط «روشن رای» مجری شبکه فاکس اسپورتس و همچنین مجری بعضی مراسمهای قرعهکشی کنفدراسیون فوتبال آسیا برای حل این مشکل لیورپول پیشنهاد داد این تیم انگلیسی مهدی طارمی، مهاجم پورتو را که در گرفتن پنالتی تبحر دارد، جذب کند. البته تبحر طارمی در گرفتن ضربات پنالتی، به مذاق رقیبان پورتو خوش نیامده و این مساله واکنشهای زیادی در پرتغال داشته است. بعضی هواداران تیمهای بنفیکا و اسپورتینگ لیسبون که رقیب پورتو هستند، طارمی را به شیرجه زدن و فریب داور متهم کردهاند.
ارسال به دوستان
ساختار سیاسی در آمریکا با اعمال شدیدترین محدودیتهای رسانهای علیه رئیسجمهور مستقر و طرح اتهامات تروریستی علیه هواداران او، مردم این کشور را در مقابل یک دوگانه قرار داده است
امنیت یا آزادی ؟
ثمانه اکوان/ فرزانه دانایی: ترامپ در زمان اعلام نامزدی برای انتخابات سال 2016، رسانهای در اختیار نداشت. رسانههای جریان اصلی در واشنگتن، او را به دلیل اینکه هیچ تجربهای در مسائل سیاسی نداشت به سخره میگرفتند و صحبتهایش را نژادپرستانه و گاه مخالف موازین اصلی حقوق بشر میدانستند. او با این حال پلتفرم جدیدی برای کار رسانهای در دنیای بزرگان سیاست انتخاب کرد: شبکههای مجازی و بویژه توئیتر. او مانند سایر روسایجمهوری دنیا یا اشخاص فعال در صحنه سیاست به توئیتهای رسمی نیز بسنده نکرد. هر روز صبح ساعت 5 صبح از خواب بیدار میشد و یکراست سراغ تلفن همراه رفته، خبرها را چک میکرد و درباره هر خبری که احساس میکرد عصبانیتش را تحریک میکند، موضع میگرفت. گاه نمایندگان کنگره را مورد خطاب میداد و از آنها به دلیل برخی کارها و اقداماتشان انتقاد میکرد، گاه به افرادی که در دولتش بودند و کاری خلاف میل او انجام داده بودند حملهور میشد و گاه حتی خبر برکناری آنها را از توئیتر اعلام میکرد و زحمت رویارو شدن با کارمند یا مسؤول اخراجی را نیز به خود نمیداد. او از توئیتر برای پیشبرد اهداف دیپلماسی خود نیز استفاده میکرد؛ دیپلماسی توئیتری او و ناسزا گفتنهایش به کیم جونگ اون، زمینهساز دیدار و روابط رؤیاییشان شد! و در مقابل، توئیتهایش درباره بودجه نظامی کشورهای اروپایی عضو ناتو مثل شمشیر بر قلب سیاستمداران اروپایی مانند آنگلا مرکل فرو میرفت.
در همین حال دعوای ترامپ با رسانهها نیز همچنان ادامه داشت. رسانههای لیبرال وابسته و متمایل به حزب دموکرات، از سوی او با عنوان رسانههای جعلی یاد میشدند و کار تا جایی پیش رفت که در یکی از جلسات مطبوعاتی کاخ سفید، او خبرنگار سیانان را از جلسه بیرون کرد یا با خبرنگاران «سیانان» و «واشنگتنپست» درگیری لفظی پیدا کرد. در طول ۳ سال فعالیت ترامپ در کاخ سفید، او دیگر دشمن درجه یک رسانهها شناخته میشد و تا زمانی که توئیترش را داشت، مشکلی با این مساله نیز نداشت. به نظر میرسید رسانهها، فعالان سیاسی، سیاستمداران و رهبران جهان نیز به این اقدامات او عادت کرده بودند. با این حال سال پایانی فعالیت او مصادف با موضعگیریهای خشنتر و توئیتهای عصبانیترش شد. آنطور که نویسندگان کتابهای مرتبط با کاخ سفید ترامپ از جمله «جان بولتون»، «باب وودوارد» یا حتی «مایکل وولف» مطرح کرده بودند، او دیگر هیچ محدودیتی در استفاده از توئیتر برای حمله به طرفهای مقابلش یا اخراج وزرایش نداشت و در عین حال هر روز بیشتر از دیروز از رسانههای سنتی مانند روزنامهها و شبکههای تلویزیونی -حتی فاکسنیوز مورد علاقهاش- فاصله میگرفت.
تکلیف رسانهها از همان روزهای ابتدایی با ترامپ مشخص بود اما تکلیف شبکههای مجازی اینترنتی تا حدی در ابهام باقی مانده بود. آیا آنها واقعاً باید توئیتهای ترامپ را که در هر کدام از آنها خبرهای جعلی و دروغین وجود داشت حذف میکردند یا مانع از ادامه فعالیتش میشدند و یا اینکه باید با حضور او در این شبکهها مدارا میکردند تا دوران ریاستجمهوریاش تمام شود؟
* رسانهها، شیوع کرونا و انتخابات 2020
شیوع کرونا در جهان و بویژه آمریکا و تلاش ترامپ برای نادیده گرفتن این بیماری، کم اهمیت دانستن آن یا حتی اعلام کردن آن به عنوان عامل گمراهکننده و «فریب دموکراتها»، در نهایت حزب دموکرات را به این نتیجه رساند باید نفوذ بیشتری بر شبکههای اجتماعی داشته باشد و از تنها سلاح رسانهای ترامپ علیه او استفاده کند. این رسانهها با این نقشه راه کمکم برای برگزاری انتخابات ریاستجمهوری 2020 آماده شدند.
در مقالات علمی مرتبط با نقش رسانهها در سیاست، اینگونه مطرح شده است که رسانهها و مطبوعات به عنوان رکن چهارم دموکراسی در جهان، نقش بسیار زیادی در تحکیم دموکراسی و تشویق حکومتهای مختلف به توجه به حق تمام اتباع کشورشان در رأی دادن دارند. با این حال رسانهها معمولا از همین هدف تعیینشده برای خود استفاده کرده و با توجه به نقش سیاسی و وابستگیهای حزبی که برای خود تعریف کردهاند، نقش دیگری را نیز بازی میکنند که آن تهییج مردم و تشویق آنها به رأی دادن به نامزدی در انتخابات است که بیشترین قرابت را با خطمشیهای روزنامه یا منافع رسانههای وابسته به یک حزب خاص دارد. زمانی که کار به انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در سال 2020 کشید، جایگاه رسانهها کاملاً مشخص بود. رسانههای دموکرات حملات شدیدی را علیه ترامپ و سیاستهایش بویژه در بحث مدیریت کرونا یا سیاستهای خارجیاش در قبال متحدان آمریکا مطرح میکردند و رسانههای جمهوریخواه مانند فاکسنیوز، سعی میکردند در تقابل با آنها، از نقش دموکراتها در ترویج خشونت و تروریسم در منطقه غرب آسیا، ضرورت بیرون آمدن نیروهای آمریکایی از منطقه -که خواست همیشگی ترامپ بود- یا موفق جلوه دادن سیاستهای ترامپ در جبران ضررهای اقتصادی ناشی از کرونا بگویند. تا اینجا نیز رسانههای سنتی جمهوریخواه همچنان از ترامپ حمایت میکردند و شبکههای اجتماعی نیز با وجود اینکه بسیاری از توئیتها و پستهای او را اخبار جعلی یا اطلاعات غلط و گمراهکننده میدانستند، در نهایت به پنهان کردن برخی مطالب میپرداختند و دعوایی جدی با او نداشتند.
* نتایج انتخابات و موضعگیری شدید رسانهها علیه ترامپ
با برگزاری انتخابات و مشخص شدن تدریجی نتایج، ترامپ حملات آشکارتر و وسیعتری را نسبت به حزب دموکرات و رسانهها در پیش گرفت. توئیتهای او این بار اما رنگ و بوی شورش داشت؛ شورش علیه ساختار سیاسی آمریکا. ساختاری که -هم حزب دموکرات و هم حزب جمهوریخواه- نشان داده بود نمیخواهد تا آخر راه از او حمایتی هر چند اندک و ناچیز داشته باشد. بعد از گذشت 4 سال درگیری مداوم، ترامپ با پیش کشیدن بحث تقلب در انتخابات و هدف قرار دادن نتایج انتخابات در 5 ایالت کلیدی آمریکا، در نهایت مشاهده کرد رسانهها چه در جبهه دموکرات و چه جمهوریخواه، در تقابلی شدید با او قرار دارند. او حالا این بار در انتخابات سرنوشتساز ریاستجمهوری سال 2020، در مقابل تمام جبهههای سیاسی موجود در واشنگتن و رسانهها تنها مانده بود و استفاده او از شبکههای اجتماعی مجازی نیز نتوانست باعث شود صدایش به مخاطبان آمریکایی برسد، زیرا دموکراتها برای شبکههای اجتماعی در فضای مجازی مانند فیسبوک، توئیتر و اینستاگرام، برنامههای خاص خود را داشتند تا مانع از این شوند که این بار مانند سال 2016، ترامپ از آنها برای تبلیغات خود بهره بگیرد.
کنگره قبل از برگزاری انتخابات، دیداری با روسای شرکتهای اینترنتی و شبکههای مجازی مانند توئیتر، فیسبوک و اینستاگرام داشت و آنها را متقاعد کرد برای برگزار شدن بیهرج و مرج انتخابات باید دستورالعملهای جدیتری را برای مقابله با اخبار جعلی یا اطلاعات گمراهکننده و غلط در پیش بگیرند. اینجا بود که پستهای حمایتی از ترامپ و انتقاد به شیوه شمارش آرا یا اکانتهایی که چگونگی شمارش آرا یا امکان تقلب در انتخابات را مطرح میکردند، بشدت زیر ذرهبین قرار گرفته و مورد به مورد بررسی و گاه اکانتهای متعددی به دلیل پرداختن به بحث تقلب یا احتمال شورش و اعتراض در برخی شهرها و ایالتهای آمریکا تعلیق شده یا به کلی حذف شدند.
فیسبوک از جمله شرکتهایی بود که خطمشی جدیدی را برای تبلیغات خود در نظر گرفت تا جلوی آشوب بیشتر را که توسط کمپینهای انتخاباتی ۲ نامزد انتخاباتی یا هوادارانشان به راه افتاده بود بگیرد. نرمافزار ویچت و تیکتاک نیز که نرمافزارهایی چینی بودند، از دسترس خارج شدند تا مبادا در فضای سیاسی آمریکا تأثیری روی نوجوانان و جوانان داشته باشند. شبکههای اجتماعی در فضای مجازی مجبور شدند بر اساس قانونی که دولت آمریکا و کنگره حمایت خود را از آن اعلام کردند، فیلتر اعتبارسنجی بر روی تبلیغات انتخاباتی بگذارند و شعارهای تبلیغاتی یا صحبتهای انتخاباتی را که به دروغ مطرح میشد و پایه و اساس نداشت از فضای خود حذف کنند.
توئیتر همچنین تدابیر جدیدی برای جلوگیری از انتشار خبرهای جعلی مربوط به انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در نظر گرفت و اعلام کرد بازنشر مطالب بدون اضافه کردن نظری نیز دشوارتر خواهد شد تا کاربران در کنار بازنشر یک توئیت نظر خود را نیز اضافه کنند. این کار نیز برای بستن دست روباتها در بازنشر توئیتهای یک کمپین انتخاباتی خاص به صورت بیشمار است. بدین ترتیب توئیتر جلوی روباتهایی را که گمان میرفت فضا را به نفع یک کاندیدای خاص تغییر دهند، گرفت. به دنبال نگرانی شبکههای اجتماعی از بروز احتمالی ناآرامیهای پس از انتخابات آمریکا، فیسبوک نیز اعلام کرد ممنوعیت تبلیغات سیاسی را به صورت جدیتری دنبال خواهد کرد. فیسبوک از زمان پلمب شدن صندوقهای رأیگیری انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در روز رأیگیری، هرگونه تبلیغات سیاسی در این شبکه اجتماعی را ممنوع کرد.
* کارنامه شبکههای مجازی آمریکایی در سایر نقاط دنیا
رسانههای مجازی آمریکایی اما تنها برای انتخابات آمریکا برنامه نداشتند. آنها که در طول سالیان گذشته ردپایشان در تمام بحرانهای سیاسی در تمام نقاط دنیا دیده میشد، حالا عزمشان را جزم کرده بودند تا مانع از ایجاد بحران سیاسی در خانه -آمریکا- شوند. از انتخابات سال 88 ایران گرفته که هیلاری کلینتون، وزیر خارجه آمریکا رسما خواستار به تعویق افتادن عملیات آپدیت توئیتر شد برای اینکه تاثیرگذاری آمریکا در فضای سیاسی ایران و خطدهی به معترضان و آشوبگران با مشکل برخورد نکند، تا تاثیرگذاری بر انقلابهای عربی در سال 2011 که توئیتر پای ثابت آنها بود، همگی نشان میداد قدرت این شبکههای مجازی در دنیا تا چه میزان است. ردپای آنها در اعتراضات و آشوبهای تمام نقاط دنیا بخوبی آشکار بود؛ از جمله در انتخابات بولیوی که با کودتای آمریکایی نتایج انتخابات تغییر کرد، انتخابات و اعتراضات ونزوئلا، اعتراضات لبنان و عراق یا انتخابات و اتفاقات مختلف موجود در ایران. در تمام این اتفاقات این روباتها و تعداد هشتگها بود که بیانگر نحوه تفکر مردم راجع به موضوعات مختلف میشد! و فضا را به سمت خشونت بیشتر سوق میداد.
* مأموریت برای نجات آبروی آمریکا
نگاهی به عملکرد رسانههای سنتی و رسمی آمریکا و همچنین رسانههای نوین مانند شبکههای اجتماعی اینترنتی در طول دوره تبلیغات انتخاباتی و پس از آن نشان میدهد ساختار سیاسی آمریکا به این نتیجه رسیده بود برای حفظ آبروی اندک باقیمانده از دموکراسی آمریکایی باید جلوی انتشار سخنرانیهای ترامپ، توئیتهای او و ادعاهایش درباره تقلب در انتخابات گرفته شود. آنها دریافته بودند روایت ترامپ از فاسد بودن سیستم سیاسی موجود در واشنگتن و همچنین فساد سیاسی موجود در رسانهها، برای حفظ همان باقیمانده اعتماد مردم به سیستم سیاسی آمریکا باید تخطئه شده و جلوی انتشار آن به هر قیمت گرفته شود. به همین ترتیب بود که صحبتهای ترامپ یا سخنگوی کاخ سفید درباره تقلبهای انتخاباتی در برخی از ایالتهای آمریکا پوشش داده نشد یا جلوی پخش مستقیم این اظهارات در تلویزیونهای مختلف سیاسی و حتی فاکسنیوز که رسانه مورد علاقه ترامپ و از حامیان او در ۴ سال گذشته بود، گرفته شد.
ضربهای که ترامپ به جایگاه دموکراسی آمریکایی در جهان وارد کرد یا به بیان بهتر اقدامی که ترامپ برای آشکار کردن فساد ساختاری در درون نهادهای سیاسی آمریکا انجام داد، تاکنون در تاریخ آمریکا بینظیر بوده است. این اقدام اما در ماجرای حمله حامیان ترامپ به کنگره، به نقطه اوج خود رسید و تبدیل به موضوع امنیت ملی شد. در اینجا نقش رسانهها از ایجاد دوقطبی شدید به نفع دموکراتها، تغییر کرد و به سمت حمایت از دموکراسی آمریکایی و جلوگیری از فروپاشی نهادهای سیاسی این کشور تغییر جهت داد.
رسانهها در طول انتخابات آمریکا و پس از آن، تا حدی از نقش حافظ منافع ملی و برقرارکننده امنیت در کشور برآمدند. آنها نهتنها حامیان ترامپ، بلکه خود او را نیز در سکوت خبری گذاشتند، صحبتهایش را قطع کردند، خواهان برکناری او شدند و او و حامیانش را اغتشاشگر خواندند. آنها همچنین با فضاسازی رسانهای کار را به جایی رساندند که معترضانی که جلوی در کنگره جمع شده بودند را تروریست نامیدند و حالا به این نتیجه رسیدهاند که باید فکری به حال دوران پساانتخابات 2020 و پساترامپ کرد. ترامپ چه بماند و چه برود، سیستم و ساختار سیاسی آمریکا دیگر نمیتواند ضربات سیاسی دیگری مانند آنچه او و حامیانش به آن وارد کرده بود را تحمل کند و رسانهها که در خدمت ۲ حزب اصلی آمریکا هستند، تلاش دارند چهره کریه دموکراسی به شیوه آمریکایی را تا حدی بزک کنند که بتوانند همچنان برای آینده کشورهای دیگر و آینده دنیا و سیستم مدیریت جهانی نسخه بپیچند.
این رسانهها بودند که حملهکنندگان به کنگره یا حتی حامیان ساده ترامپ در زمان ریاستجمهوری را عدهای تروریست، نژادپرست و آنارشیست نامیدند و حالا با همین روش سعی دارند آثار و میراث ترامپ را برای همیشه از حافظه تاریخی مردم آمریکا و جهان حذف کنند. به همین دلیل نیز ضمن اینکه با انتشار عکس حملهکنندگان به کنگره خواهان شناسایی و بازداشت آنها توسط مردم میشوند، در عین حال تصمیم دارند مدارک، عکسها و فیلمهای مربوط به این اقدام تاریخی را که در طول تاریخ این کشور بیسابقه بوده است، از شبکههای مجازی و محیط اینترنت پاک کنند. این اقدامات رادیکال که بیشتر به حال و هوای رمان 1984 جورج اورول شبیه است تا دنیای «آزادی بیان» غربی، به یک دلیل صورت میگیرد: همان اتهامی که توئیتر به پستهای ترامپ وارد کرده است: احتمال تشویش و خشونت! همان اقدامی که اگر در سایر کشورهای دنیا انجام شود، مصداق بارز آزادی بیان است!
اینستاگرام که در زمان ترور شهید سلیمانی با دستور دولت آمریکا، با تلاش شبانهروزی تمام پستهای مربوط به این اقدام را پاک میکرد و امکان دسترسی به اکانتها را به کاربران نمیداد، حالا دسترسی شخص ترامپ به اکانتهایش را مسدود کرده است. از سوی دیگر فیسبوک هم اکانتهای او را تعلیق میکند و توئیتر نیز صفحه او با بیشتر از 8 میلیون دنبالکننده را برای همیشه از فضای مجازی پاک کرد. نکته جالب اما اینجاست که این کار توئیتر در شرایطی صورت گرفته است که در گزارش ماه آگوست سال 2017 میلادی مجله فورچون ذکر شده بود که حضور و فعالیت ترامپ در این شبکه مجازی، گردش مالی حدودا 2 میلیارد دلاری برای توئیتر به همراه داشته است.
* مردم آمریکا چه میگویند؟
مردم آمریکا اما ظاهرا نظری بشدت متفاوت نسبت به گردانندگان سایتها، رسانهها و شبکههای مجازی دارند. آنطور که نتایج نظرسنجی مؤسسه «راسموسن» نشان میدهد، با وجود حوادث اخیر در واشنگتن، میزان رضایت شهروندان آمریکایی از ترامپ که قبل از کریسمس ۴۵ درصد بود، اکنون به ۵۱ درصد افزایش یافته است. در عین حال در نظرسنجی انجام شده توسط مجله اکونومیست، مشخص شده است تقریبا نیمی از جمهوریخواهان و 20 درصد از افرادی که خود را مستقل معرفی کردهاند، از حمله به ساختمان کنگره حمایت میکنند و در حدود 60 درصد از جمهوریخواهان و نزدیک به 40 درصد از افراد مستقل معتقدند حمله به ساختمان کنگره خشونتآمیز نبوده و در زمره اقدامات صلحآمیز طبقهبندی میشود. در نظرسنجی دیگری تنها 15 درصد از مردم بر این عقیده بودهاند ترامپ باید به دلیل حمایت از معترضان استیضاح شده یا اقدام قانونی علیه او انجام شود.
در هر صورت این بار بومرنگ دروغ و نیرنگ به سوی سیستم سیاسی داخلی آمریکا بازگشته است و رسانههای آمریکایی که تا به حال دستور داشتند در کشورهای دیگر روایتهای مدنظر آمریکا را رواج دهند، این بار مسیر خود را تغییر داده و به سمت افکار عمومی داخل آمریکا چرخیدهاند تا روایتی حکومتی را از ریشههای دولت عمیق آمریکا گرفته و مردم این کشور را برای دنیای پساترامپ آماده کنند.
* ترامپ به دنبال رسانه مجازی؟
سایت خبری هیل وابسته به کنگره آمریکا روز گذشته با اشاره به تعلیق شدن حساب توئیتری ترامپ نوشت: دونالد ترامپ بعد از اینکه توئیتر، حساب کاربری او را مسدود کرد، از طریق حساب کاربری رئیسجمهوری آمریکا POTUS در توئیتر نوشت او و تیمش به دنبال امکان «ایجاد پلتفرم خودشان در آینده نزدیک هستند». وی افزود: همانطور که از مدتها قبل گفتهام، توئیتر بیش از پیش به دنبال منع آزادی بیان است و امشب کارکنان توئیتر با دموکراتها و چپ افراطی دست به یکی کردهاند تا حساب من را از این رسانه حذف کنند و من و شما، 75 میلیون وطنپرست بزرگ را که به من رای دادهاید، ساکت کنند. ترامپ با تکرار انتقاد همیشگیاش درباره حمایتهای قانونی از شرکتهای فناوری که او تلاش کرده آنها را لغو کند، گفت: توئیتر یک شرکت خصوصی است اما بدون بخش 230 قانون ارتباطات آمریکا، این رسانه دیگر نمیتوانست برای مدتی طولانی به فعالیت خود ادامه دهد.
رئیسجمهوری آمریکا در مجموعه توئیتی که از صفحه کاربری توئیتر ریاستجمهوری آمریکا منتشر شده است، گفت: پیشبینی میکنم این اتفاق (که پلتفرم جدیدی را تشکیل دهم) رخ دهد. ما با طرفهای مختلفی درباره این موضوع مذاکره کردهایم و بزودی این خبر مهم را اعلام میکنیم و به دنبال تاسیس پلتفرم خود در آینده نزدیک هستیم. ساکت نخواهیم نشست.
سخنگوی توئیتر به تارنمای هیل گفته است از تلاشهای ترامپ برای دور زدن ممنوعیت استفاده از صفحه کاربریاش در توئیتر از طریق حساب ریاستجمهوری یا کاخ سفید جلوگیری خواهد شد. وی گفت همانطوری که در خطمشی این رسانه آمده است، اگر معلوم شود از حساب دیگری برای دور زدن ممنوعیت استفاده میشود، آن حساب نیز با محدودیتهایی مواجه خواهد شد. برای حسابهای دولتی همچون حساب کاربری ریاست جمهوری آمریکا یا کاخ سفید این حسابها مسدود نمیشود اما اقداماتی را به کار میبندیم تا استفاده از آنها را محدود کنیم. در همین حال توئیتر حساب تعدادی از حامیان و طرفداران و نزدیکان ترامپ را نیز مسدود کرده است. در همین حال «سیدنی پاول» وکیل ترامپ از مردم درخواست کرد توئیتر و فیسبوک خود را حذف کنند. وی در شبکه اجتماعی پارلر نوشت: هر کسی را که میشناسید تشویق کنید اکنون حساب توئیتر و فیسبوک خود را حذف کند.
آنها 5/4 میلیون حساب میهنپرستان را که سعی در جستوجوی حقیقت داشتند، حذف کردند. توئیتر اکنون یک رسانه تبلیغاتی فاشیستی است. چندی بعد طرفداران ترامپ از توئیتر خداحافظی کردندو خداحافظ توئیتر ترند اول ایالات متحده آمریکا شد.
ارسال به دوستان
تست واکسن خارجی ممنوع!
* روحانی: واکسنهایی در اختیار ما بود که میتوانستیم زودتر به کشور وارد کنیم، منتها واکسنی بود که میخواستند روی مردم ما آزمایش کنند
گروه اجتماعی: «وزارت بهداشت با درخواست آزمایش واکسن خارجی بر روی مردم ایران مخالفت کرد». حسن روحانی روز گذشته جمله بالا را در حالی گفت که مقام معظم رهبری روز جمعه واردات واکسن آمریکایی و انگلیسی را ممنوع اعلام کردند.
مقام معظم رهبری روز جمعه به صراحت واردات واکسن کرونا از آمریکا و انگلستان را ممنوع اعلام کردند و گفتند: «آمریکاییها اگر توانسته بودند واکسن تولید کنند، این افتضاح کرونایی در کشورشان به وجود نمیآمد که در یک روز ۴ هزار نفر تلفات داشته باشند. ضمن اینکه اساسا به آنها اعتمادی نیست و گاهی این واکسنها برای آزمایش بر روی ملتها است. البته با سابقهای که فرانسویها در قضیه خونهای آلوده دارند، به آنها هم خوشبین نیستم اما تهیه واکسن از کشورهای دیگر هیچ مشکلی ندارد».
بدبینی به آمریکاییها، انگلیسیها و فرانسویها که سابقه تاریخی در دشمنی با ملت ایران دارند، بسیار طبیعی است. آنها حتی برای واردات داروی بیماران پروانهای کارشکنی کردند و از هر کاری برای ایجاد مانع در مسیر واردات داروهای خاص و کالاهای بشردوستانه دریغ نکردند! اما حالا که زمزمه آزمایش واکسن ایرانی شنیده شده، آمریکاییها برای صادرات واکسن مشکلی ندارند.
حسن روحانی دیروز در جلسه ستاد ملی مقابله با کرونا از چند زاویه به این موضوع پرداخت و حتی اعلام کرد آنها میخواستند واکسن خود را روی ایرانیها آزمایش کنند.
موضوع آزمایش واکسنها روی مردم کشور چیزی نیست که بتوان براحتی از کنار آن گذشت. به گفته روحانی، موضوع آزمایش واکسنها روی مردم اصلا پنهان نبود و آنها صراحتا درخواست تست واکسن را داده بودند. وی در این باره گفت: واکسنهایی در اختیار ما بود که میتوانستیم زودتر به کشور وارد کنیم، منتها واکسنی بود که میخواستند روی مردم ما آزمایش کنند. شرکتهایی بودند که به ما پیشنهاد دادند و وزارت بهداشت ما به حق نپذیرفت و قبول نکرد و بعضی از شرکتها هم قبول کردند و کاری به آنها نداریم.
رئیسجمهور تاکید کرد: مردم مطمئن باشند آنها وسیله آزمایش برای شرکتهای سازنده واکسن قرار نخواهند گرفت. درباره شایعاتی هم که درباره واکسن مطرح میشود، صداوسیما و رسانهها همه باید تلاش کنند با این شایعات مقابله شود که مثلا فلان جا واکسن دارند، فلان جا وارد شده و قیمتش فلان است. خواهش ما این است که مردم به متخصصان وزارت بهداشت و درمان و قرارگاه و ستاد گوش دهند و گول افرادی که قصد سوءاستفاده در این شرایط را دارند، نخورند. روحانی بیان کرد: حتما خرید و تهیه واکسن جزو اولویتهای ماست و انشاءالله با زمان و شرایطی که اعلام میشود، در اختیار مردم قرار خواهد گرفت.
نکتهای که باید در نظر داشت اینکه خیلی طبیعی است که آمریکایی که مانع ورود داروهای حیاتی به ایران میشود، نخواهد واکسن کرونا به ایران برسد. در همین ارتباط حسن روحانی دیروز به کارشکنیها برای انتقال پول و ثبت سفارش واکسن کرونا هم اشاره کرد. روحانی درباره اینگونه کارشکنیها گفت: امروز یکی از مطالبات مردم این است که ما واکسن را سریعتر در اختیار مردم قرار دهیم؛ واکسنی که مورد اطمینان است و مرجع آن سازمان بهداشت و درمان است. اگر در داخل بتوانیم هرچه سریعتر واکسن کرونا را به نتیجه برسانیم یا در خارج هم واکسن مطمئنی را بخریم و وارد کشور کنیم، این کار را خواهیم کرد. بیش از یک ماه و 40 روز گرفتار نقل و انتقال پول بودیم، یعنی یکی از مثالهای روشن جنایتی که آمریکا علیه ملت ایران انجام داد، تهیه واکسن کرونا بود. آنقدر مشکلات ایجاد کردند تا پولی که داریم را به حساب یک شرکت دیگر جابهجا کنیم تا در واکسن کوواکس سهیم باشیم و زمانی که نوبت ما میشود، واکسن را وارد کشور کنیم. چه آنجایی که میخواهیم واکسن مشترک بسازیم، چه واکسن بخریم و چه در داخل قصد تولید داشته باشیم، هر جا ارز و ریال نیاز بوده است دولت بهرغم سختیها بدون هیچ مضایقهای با دست باز وارد شده است. تاکید میکنم برای ساخت و خرید واکسن، هر ارز و ریالی نیاز باشد بلافاصله تامین خواهیم کرد.روحانی دیروز جزئیات استفاده از واکسن وارداتی را هم اعلام کرد و گفت قرار نیست بدون بررسی و کاوش، واکسنهای وارداتی استفاده شود.
وی افزود: زمانی که واکسن در اختیار ما قرار میگیرد و میخواهیم از آن استفاده کنیم، نیاز به یک سند و مقررات داریم. در سندی که امروز در جلسه مورد بحث قرار گرفت و نکاتی هم مورد نظر اعضای جلسه بود، 4 فاز را در آن مدنظر قرار دادیم. وقتی واکسن در اختیار ما قرار گیرد در فاز اول، اجرای این واکسیناسیون برای حدود یک میلیون و ۳۰۰ هزار نفر جمعیت خواهد بود.
رئیسجمهور عنوان کرد: فاز اول شامل کادر درمان است که در خط مقدم هستند و سپس افرادی که شرایط پرخطر دارند مانند کسانی که جزو سالمندان، معلولان، جانبازان و افراد پرریسک هستند، میشود؛ اینها جزو فاز و گروه اول خواهند بود. در فاز دوم جمعیت بالاتری یعنی حدود ۱۲ میلیون نفر جمعیت وجود دارد که اولویتهای خاص خود را دارند، مثلا دارای سن بالا یا بیماری زمینهای هستند. روحانی اضافه کرد: در فاز سوم و چهارم هم جمعیت حدود ۱۹ میلیون نفر هستند. تلاش ما این است که این فازها کوتاه شود و در حداکثر زمانی که میتوانیم، آن را اجرا کرده و زمان را کوتاه کنیم. انشاءالله در سالی که در آن هستیم و در سال آینده بتوانیم این 4 فاز را انجام دهیم. البته مردم میدانند اگر واکسن هم در اختیار ما باشد، اینطور نیست که اجرای آن در یک روز بخواهد انجام شود؛ ما اگر به ۶۰ میلیون نفر بخواهیم در ۲ نوبت واکسن بزنیم، ۱۲۰ میلیون بار باید واکسن تزریق شود. در مکانهای مختلف، با شیوههایی که داریم این امر زمانبر است و اگر روزی به ۵۰۰ هزار نفر واکسن تزریق کنیم ۶۰ میلیونش حدود ۲ تا ۳ ماه زمان میبرد و ۲ برابر شدنش باز زمان بیشتری خواهد برد. به هر حال خود واکسن و اجرای آن زمان میبرد که همه در سند امروز مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
* واکسن کرونا را گران میفروشند ولی تأییدیه بهداشت جهانی را ندارند
عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی درباره واردات واکسن کرونا به کشور گفت: هر گونه واکسنی که به کشور وارد شود، باید تاییدیه نهایی سازمان جهانی بهداشت را داشته باشد نه اینکه شرکت تولیدکننده واکسن کرونای خارجی همزمان با فروش آن از خریداران به عنوان آزمایششدگان واکسن خود بهرهبرداری کند. همایون سامهیح نجفآبادی در گفتوگو با «وطن امروز» گفت: برخی کشورهای تولیدکننده واکسن کرونا آن را بدون تاییدیه سازمان جهانی بهداشت به متقاضیان با قیمت گزاف میفروشند، در حالی که کشورهای متقاضی واکسن کرونا از نتیجه و تاثیرگذاری آن بیخبرند. وی اضافه کرد: رهبر انقلاب و رئیسجمهور به دلیل اینکه ایرانیها نباید ابزاری برای تست آزمایش شرکتهای تولیدکننده واکسن کرونا باشند از واردات برخی واکسنها از بعضی کشورها ممانعت کردند. این در حالی است که باید به توان تولید داخل در ساخت واکسن تکیه کرد و در صورت واردات این دارو آن را از کشورهای آسیایی تهیه کرد.
* واکسن ایرانی تا خرداد ۱۴۰۰ به بازار میآید
عضو کمیته علمی مقابله با کرونا گفت: تصمیم استفاده از واکسن ایرانی در راستای حفظ عزت ملی گرفته شد.
طبرسی، عضو کمیته علمی تحقیقات واکسن کوویران درباره اینکه چرا ترجیح داده شد واکسن آمریکایی و انگلیسی خریداری نشود، اظهار کرد: در بیانات مقام معظم رهبری ۲ نکته مهم وجود داشت؛ یکی اینکه ایشان واکسن را تأیید کردند، یعنی برخلاف آنچه گروهی مدام ضد واکسن صحبت و تبلیغات میکردند ولی ایشان واکسن را تأیید و از واکسن ایرانی تقدیر کردند و همچنین اعلام کردند اگر از کشورهای دیگری غیر از این ۲ کشور واکسن خریداری شود در این باره مشکلی وجود ندارد. وی ادامه داد: البته من دقیقا نمیدانم چرا ولی حدس میزنم این کار به دلیل حفظ عزت ملی ایران است، چون وقتی واکسن آمریکایی تولید شد صحبتی از اینکه به ما بدهند وجود نداشت، حتی برای انتقال پول آن مشکل داشتیم اما به محض اینکه واکسن ایرانی رونمایی و قرار شد ایران از کشوری مثل چین واکسن بخرد، اعلام کردند یکسری خیّر آمریکایی میخواهند ۱۵ هزار دوز واکسن به ایران هدیه کنند.
فوقتخصص بیماریهای عفونی عنوان کرد: یعنی به کشوری که واکسن تولید میکند اعلام میشود میخواهیم ۱۵ هزار دوز واکسن اهدا کنیم، این به نظر من عزت ملی ما را به مخاطره میاندازد که کشوری بخواهد به ملت ایران اعانه بدهد. ملت ایران نیازی به اعانه ندارد، خودش درست میکند و بهترین آن را هم درست میکند و ممکن است از کشورهایی غیر از این کشورها هم خریداری کند.
طبرسی با اشاره به اینکه در بحث دارو همین کشورها با ما خیلی بد برخورد کردند، افزود: یعنی همین داروی «رمدسیویر» را اگر شرکتهای داخلی تولید نکرده بودند به طور مثال ناصر خسرو دنبال آن میگشتیم. درباره همه داروها این مشکل وجود دارد، حالا اگر میخواهند به ما ۱۵ هزار دوز اهدا کنند این در شأن ملت ما نیست و مقام معظم رهبری هم بر اساس همین اصل و در راستای حفظ عزت ایرانی این تصمیم را اتخاذ کردند. عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی با تأکید بر اینکه مشکل بزرگی هم در این باره نخواهد بود، گفت: میتوان آن را از کشورهای دیگر وارد کرد، الان هند، چین و روسیه واکسن تولید کردهاند و تا 4-3 ماه آینده واکسن ایرانی هم خواهد آمد و مشکلی در این باره نخواهد بود.
وی درباره عوارض واکسنهای فایزر و مدرنا توضیح داد: این واکسنها در اثربخشی خوب بوده اما چون واکسنهای نوع جدید است، عوارض طولانیمدت آن مشخص نیست، کما اینکه در فرانسه اعلام کردند نباید استفاده شود، چون ممکن است ایجاد سرطان کند، در همان کشورها هم عده بسیاری ترجیح دادند آن را نزنند.
طبرسی در پایان تصریح کرد: واکسن تولید شده ایرانی از نوع شناختهشده و مکانیسم آن از ویروس کشتهشده است، حال افرادی که به آنها تزریق شده در حال حاضر خوب است، انشاءالله اواخر اردیبهشت و اوایل خرداد ۹۹ به بازار میآید، تنها یک نوع هم نیست و انستیتو پاستور، مؤسسه رازی و چند شرکت دیگر هم روی آن کار میکنند که به مرور وارد بازار خواهد شد. ضمن اینکه واکسن چینی هم واکسن خوبی است و در حال حاضر امارات و ترکیه از آن استفاده میکنند و در چین هم تعداد زیادی آن را تزریق کردند. به دلیل اولویت داشتن تزریق به گروههای پرخطر حتما واکسن را از این کشورها هم خریداری میکنیم.
***
[تخلفات دارویی شرکت فایزر فاش شد]
طبق اطلاعات جدیدی، شرکت فایزر طی سالهای گذشته به دلیل تخلفات با بیش از ۴میلیارد دلار جریمه روبهرو شده که مهمترین آن تبلیغ برای فروش داروهای تایید نشده بوده و بیش از ۳ میلیارد دلار است. به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از Violation tracker، در این اواخر واکسن «کووید-۱۹» که با همکاری شرکت فایزر توسعهیافته، خبرساز شده است. این نخستین واکسن تأیید شده در انگلیس، آمریکا و اتحادیه اروپایی برای تزریق به شهروندان بود اما با شروع واکسیناسیون باگهای آن بیش از پیش نمودار شد؛ از زمان تزریق آن تاکنون موارد متعددی از بروز آلرژی و مرگومیر در آمریکا و اروپا رصد شده که آخرین موارد آن مرگ ۲ سالمند در نروژ و یک پرستار ۴۱ ساله در پرتغال است. تمام این موارد حاکی از آن است که محصول شرکت فایزر با چالشهایی روبهرو است. در همین راستا اطلاعات وبسایت Violation trackerدرباره فایزر نشان میدهد این شرکت از سال ۲۰۰۰ میلادی تاکنون با بیش از ۴ میلیارد و۷۱۲ میلیون و ۲۱۰ هزار دلار جریمه روبهرو شده است. بر اساس این گزارش، جریمه مذکور مربوط به ۷۴ مورد تخلف از قوانین بوده است! بر اساس دستهبندی این وبسایت، فایزر در ۲۱ سال گذشته ۱۰ مورد تخلف مربوط به خدمات درمانی داشته که شامل ترویج محصولات دارویی تأیید نشده است و بابت آن ۳ میلیارد و ۳۷۳ میلیون و ۶۷۵ هزار دلار جریمه شده است. همچنین این شرکت ۲۳ مورد تخلف مربوط به پیمانکاری دولت، ۱۰ مورد تخلف مربوط به ایمنی، ۶ تخلف مربوط به رقابت و ۱۹ تخلف مربوط به محیطزیست انجام داده است.
ارسال به دوستان
ادعای عجیب جهانگیری در دفاع از عملکرد دولت: اگر این دولت نبود، ایران هم نبود
جهانگیری در کوچه خلوت
گروه اقتصادی: معاون اول رئیسجمهور با اشاره به اینکه امروز کشور در شرایط خاصی قرار دارد و هم با تحریمها و هم با بیماری کرونا مواجه هستیم، گفت: امروز در ماههای پایانی دولت به سر میبریم و انتخابات ریاستجمهوری را نیز در پیش داریم. جهانگیری افزود: آنچه برای دولت مهم است اینکه کرونا و تحریمها زندگی مردم را بشدت تحت تأثیر قرار داده و شاید به کار بردن عنوان تحریم برای این فشارها عنوان کاملی نباشد، چرا که خود آمریکاییها با صراحت اعلام کردند یک جنگ اقتصادی تمامعیار علیه ملت ایران را آغاز کردهاند و تصورشان این بود این جنگ تا حدی مخرب است و دامنه آن وسعت دارد که اعلام میکردند مردم ایران جشن چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب را نخواهند دید.
معاون اول رئیسجمهور افزود: خود آمریکاییها تصور نمیکردند شخصی در کشورشان روی کار بیاید که دست به چنین اقداماتی بزند. رئیسجمهور آمریکا با این افتضاحی که در واشنگتن به بار آورد، بزودی صحنه را ترک خواهد کرد.
جهانگیری با بیان اینکه با وجود همه فشارها، ملت ایران سربلند است و نظام جمهوری اسلامی ایران توفیق دارد، خاطرنشان کرد: مردم ایران با صبوری همه مشکلات را تحمل کردند. ملت ایران سابقه و چهرهای در دنیا از خود نشان دادند و صبوری را به نمایش گذاشتند که مطمئناً مقامات دولت جدید آمریکا مجبورند سر تعظیم در مقابل ملت ایران خم کنند و ضمن ابراز پشیمانی از گذشته، به توافقات بینالمللی بازگردند و ما با سربلندی شاهد رفع تحریمها خواهیم بود.
جهانگیری با تأکید بر اینکه دولت تا آخرین روز فعالیت خود با همان ظرفیت روزهای نخست تلاش و پیگیری خواهد کرد، گفت: دولت حتی یک لحظه به خاطر حرف دیگران کارها را متوقف نمیکند.
معاون اول رئیسجمهور همچنین گفت: خیلیها به ناحق دولت را به ناکارآمدی متهم میکنند اما اگر به جای این دولت گروهی دیگر بودند، ممکن بود در برابر این جنگ، جمهوری اسلامی ایران را که هیچ، حتی ایران را از دست بدهند اما تیم کارکشتهای بر سر کار بوده است که توانسته در مقابل این جنگ ایستادگی کند.
* تحریم سال 90 جنگ اقتصادی نبود اما بازگشت آن جنگ اقتصادی است!
این نخستین بار نیست که مسؤولان دولت، بدون عذرخواهی از مردم بابت عملکرد فاجعهبار خود در حوزههای مختلف از جمله اقتصادی، به تمجید از عملکرد خود میپردازند. مسؤولان دولت برای توجیه وضع نابسامان کنونی اقتصاد کشور و فرار از مسؤولیت، تحریم را یگانه مساله اقتصاد کشور معرفی میکنند. دولتمردان «خروج آمریکا از برجام و بازگشت تحریمها در سال 97» را به عنوان آغاز جنگ اقتصادی آمریکا علیه ایران معرفی کرده و از این طریق، شرایط کنونی کشور را کاملا استثنایی وانمود میکنند. این در حالی است که اقدام آمریکا در خروج یکجانبه از برجام، باعث بازگشت همان تحریمهایی شد که پیش از این در سال 90 علیه کشور وضع شده بود. در واقع موانع کنونی پیش روی اقتصاد کشور، همان موانعی است که از زمان دولت قبل هم وجود داشته است و تقریبا هیچ مانع جدیدی برای دولت فعلی وجود ندارد. از همین رو طرح این ادعا که «جنگ اقتصادی از سال 97 شروع شده و کشور در شرایط استثنایی قرار دارد» کاملا برخلاف واقعیت است.
اظهارات اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیسجمهور در تمجید از عملکرد دولت کنونی، بار دیگر هدف دولتمردان از فضاسازی رسانهای در موضوع تحریم و معرفی آن به عنوان یگانه مساله اقتصاد کشور را آشکار کرد. دولت تلاش میکند با بحرانی وانمود کردن تحریمهای کنونی و استثنایی قلمداد کردن آن، خود را بهرغم تمام مشکلات، قهرمان شرایط کنونی القا کند. اظهارات جهانگیری در ستایش از کارنامه دولت هم کاملا در همین چارچوب تفسیر میشود.
* عملکرد ضعیفتر دولت در برابر تحریمهای تکراری
دولت روحانی در حالی مدیریت امور اجرایی کشور را بر عهده گرفت که کشور در شرایط تحریم به سر میبرد. در واقع کابینه با آگاهی از شرایط تحریم و بدون غافلگیری از آن، مسؤولیت اجرایی کشور را بر عهده گرفت. از همین رو انتظار میرفت مقامات دولت در برابر این تحریمها برنامهای دقیق و عالمانه داشته باشند. این در حالی است که دولت در مواجهه با تحریمها هیچ برنامهای جز مذاکره و امتیازدهی یکطرفه نداشته است.
بیبرنامگی دولت در اداره امور کشور البته تنها محدود به انفعال در مواجهه با تحریم نیست. دولت نهتنها برای مقابله با تحریم، بلکه برای امور جاری کشور هم برنامهای نداشت. 7سال بیعملی محض دولت برای اصلاح نظام مالیاتی و افزایش سهم مالیات از منابع بودجه و کاهش وابستگی دولت به درآمد تحریمپذیر نفت، نمونه واضحی از بیبرنامگی دولت برای اداره امور اقتصادی کشور است. در حالی که تحریمها با کاهش شدید فروش نفت، باعث کاهش درآمد دولت و تشدید کسری بودجه و تحمیل تبعات آن به اقتصاد میشود، دولت هیچ اقدامی برای اصلاح نظام مالیاتی برای جبران افت درآمد نفت از طریق افزایش درآمدهای مالیاتی نکرد. این در حالی است که طبق اظهارات متعدد مسؤولان در دولت و مجلس، معافیتها و فرار مالیاتی در کشور ارقامی هنگفت را در بر میگیرد که اضافه شدن آنها به منابع درآمدی دولت، علاوه بر حل مساله کسری بودجه، باعث تحقق هر چه بیشتر عدالت اقتصادی و انتقال فشار مالیاتی از طبقات متوسط و پایین به طبقات ثروتمند میشود.
با این حال بیتوجهی محض دولت به این موضوع و راهکارهای دیگری از این دست، باعث شد وضعیت اقتصادی کشور پس از بازگشت تحریمها در سال 97 به مراتب بدتر از سالهای 90 تا 92 شود. نگاهی به آمارهای تورم و رشد اقتصادی، گواهی بر همین حقیقت است. در حالی که در دور قبل تحریمها، نرخ تورم نقطه به نقطه حداکثر به 42 درصد رسیده بود، طی ۲ سال اخیر تورم یکبار به 58 درصد در اردیبهشت 98 و بار دیگر به 46 درصد در آبان 99 رسید.
همچنین در تابستان سال 92 و در برهه تحویل دولت، به گواه آمارهای مرکز آمار، اقتصاد کشور در مسیر رشد قرار گرفت به طوری که نرخ رشد اقتصادی فصل تابستان به 5 درصد رسیده بود اما این نرخ رشد اقتصادی در سالهای 97، 98 و 99 به ترتیب منفی 1/4، منفی 8/6 و منفی 9/1 درصد بوده است. این دقیقا برخلاف ادعای جهانگیری مبنی بر نابودی کشور در صورت مدیریت گروهی دیگر است.
***
[به چه کار انجام دادهای مینازید؟]
اسحاق جهانگیری در حالی از کرامات دولت میگوید که هیچ اشاره دقیقی به اقداماتی که در دولت انجام داده است نمیکند. اساسا هیچ مصداقی در این رابطه وجود ندارد و صرفا معاون اول رئیسجمهور به کلیگویی رو آورده است. با توجه به اینکه کلانتصویر دولت حسن روحانی نسبت به مسائل کشور رفع تحریم به جای خنثیسازی آنها بوده، در این سالها شاهد هیچ اقدام ملموسی در راستای تقویت اقتصاد داخلی نبودهایم.
برای مثال هیچ اقدامی در سالهای اخیر در 4 زمینه «اصلاح نظام مالیاتی، اصلاح نظام بانکی، نظام تجاری و بودجهریزی کشور» انجام نشده است. دلیل چنین رویکردی نگاه دولتمردان به مفهوم توسعه است که آن را نیازمند ارتباط با غرب میدانند. صرفا گشایشهایی هم که در این سالها رخ داده، ناشی از افزایش فروش نفت و خامفروشی بوده است. دولت اقتصاد را معطل غرب کرده و با این رویکرد اگر تحریمی سد راه آن قرار میگرفته با متوقف کردن اقدامات خود منتظر رفع آنها بوده و در صورتی که تحریم هم رفع میشده است، صرفا به دنبال فروش نفت بوده است.
ارسال به دوستان
سوگوار ترامپ در سالگرد پدر
اعتراف مهم فائزه هاشمی: پیروزی ترامپ در انتخابات به نفع اصلاحات بود
گروه سیاسی: جریانات و فعالان سیاسیای بودهاند که با گذر زمان نسبت به اصول و ارزشهای خود تجدیدنظر کردهاند؛ چه آنها که تجدیدنظرشان باعث شده خاطرات بد گذشتهشان را جبران کنند و چه آنها که با تجدیدنظر در اصول خود مانع از بر جا گذاشتن نام نیکی از خود شدند، هر دو در اصل تجدیدنظرطلبی با همدیگر شباهت داشتهاند اما فارغ از مواضعی که نشاندهنده تجدیدنظر افراد بوده، برخی مواضع حکایت از برداشته شدن پرده از چهره افراد و جریانات دارد؛ چهرهای که آنها در برهههایی و بنا بر مصالح زمانی برای خود تعریف کرده بودند تا در همراه ساختن مردم با خود موفق شوند و اهداف خود را که مغایر با خواست عمومی جامعه بوده، دنبال کنند.
مطالعه تاریخ تحولات سیاسی ایران در دهه90 بدون توجه داشتن به کلیدواژههای «تحریم»، «مذاکره» و «دولت آمریکا» امری محال به نظر میآید، چه از آن رو که آغاز این دهه با شدت گرفتن «تحریمها» علیه کشورمان همزمان شد و پس از آن نیز جریانی که از سال92 موفق به کسب دولتهای یازدهم و دوازدهم شد، همه تمرکز خود را بر برجسته کردن این کلیدواژه معطوف کرد تا از قبل آن با شعار «مذاکره» با «دولت آمریکا» رای مردم را تصاحب کند. آنها تمام تلاش خود را کردند تا هر شخص، ایده و نقدی در نسبت با این کلیدواژهها تحریم شود و پس از آن با تفسیر به رای تمام آنها به مانعی در برابر رفع تحریمها، به انزوای منتقدان خود کمک کنند. در این میان جدیترین خط حمله به منتقدان برای بیاعتبار کردن انتقاداتشان بر این مدار پیگیری میشد که آنان مخالف برداشته شدن تحریمها و متعاقب آن گشایش اقتصادی در زندگی مردم هستند، تا جایی که حتی رئیسجمهور نیز بارها در نطقهای عمومی خود با استفاده از عباراتی همانند «کاسبان تحریم» سعی در نهادینه کردن این گزاره داشت.
* کارگزاران داخلی تحریم
گذر زمان و پر شدن پیمانه عمر دولت روحانی آن هم در شرایطی که به گفته مقامات دولتی وضعیت تحریمها در سال آخر دولت به مراتب سختتر از زمان آغاز به کار روحانی است، باعث شده تا اظهارات متفاوت و متناقضی از طرف اصلاحطلبان برای فرار از مسؤولیت حمایتشان از روحانی مطرح شود، تا جایی که آنها بارها سعی کردند با ترامپیست خواندن منتقدان دولت، آخرین شانسهای خود برای احیای خط تبلیغاتی سالهای نخستین دولت را زنده کنند.
در این میان اما با پایان یافتن عمر دولت ترامپ، برخی مواضع مهمترین چهرههای حامی روحانی نشان از آن دارد که آنها نهتنها تمایلی به کاهش فشار تحریمهای خارجی ندارند که حتی حیات سیاسیشان نیز وابسته به این تحریمهاست، به گونهای که میتوان برچسب «کاسب تحریم» را کاملترین توصیف از حیات سیاسیشان دانست.
فائزه هاشمی که چه در جایگاه خانوادگی و چه در جایگاه سیاسی به عنوان یک عضو حزب کارگزاران سازندگی از مهمترین حامیان روحانی به شمار میرود و بارها نیز در دفاع از او به سخنرانی پرداخته است، در جدیدترین گفتوگوی خود با یکی از رسانههای اصلاحطلب پرده از هدف بلندمدت خود و کمک ابزار تحریمها به آن برداشت. فرزند حجتالاسلام هاشمیرفسنجانی در بخشی از گفتوگوی خود با سایت خبری «انصاف نیوز» با اشاره به انتخابات ریاستجمهوری آمریکا و شکست دونالد ترامپ گفت: «من یک جایی قبلا هم گفته بودم که برای ایران دوست داشتم آقای ترامپ انتخاب شود ولی اگر یک آمریکایی بودم به آقای ترامپ رای نمیدادم». فائزه هاشمی در پاسخ به خبرنگار که از وی درباره چرایی تحلیلش مبنی بر بهتر بودن انتخاب ترامپ برای ایران سوال پرسیده بود نیز گفت: «به خاطر همین فشارهایی که میآورد، بالاخره شاید یک تغییر سیاستی اتفاق بیفتد. مردم هر چه تلاش میکنند اصلاحات انجام بگیرد «مرغ یک پا دارد» و هیچ خبری نمیشود و برعکس مردم سرکوب میشوند، شاید اگر فشارهای آقای ترامپ ادامه پیدا میکرد، بالاخره ما مجبور میشدیم یک تغییر سیاستهایی را داشته باشیم. این تغییر سیاستها حتما به نفع مردم میتوانست اتفاق بیفتد. دموکراتها کمی شل و ول هستند. یعنی با آمدن دموکراتها این موضع خطای ما بیشتر تقویت میشود، امیدوارم نشود ولی چنین چشماندازی دارد!»
این فعال اصلاحطلب در حالی صراحتا از فشار بیشتر به کشورش با نیت ایجاد تغییرات سیاسی سخن به زبان میآورد که آنها در تمام دهه90 با تعریف خود به عنوان عاملان رفع تحریم موفق به کسب آرای عمومی شدند. اما نکته سیاه این اظهارات آن است که فرزند اکبر هاشمیرفسنجانی میگوید علاقهمند بوده است در آمریکا دونالد ترامپ پیروز انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۰ شود و تصریح میکند دلیل این تمایل این بوده است که فشارهای ترامپ بر ایران تداوم داشته باشد و تشدید شود تا این فشارها منجر به عقبنشینی ایران و تغییر در سیاستهایش شود. اظهارات فائزه هاشمیرفسنجانی به وضوح ماهیت وی و همینطور جریان سیاسی حامی دولت در ایران را نسبت به فشارهای اقتصادی و تحریمهای چند سال اخیر آمریکا علیه ایران نشان میدهد؛ جریانی که بقای خود را در گرو فشار آمریکا به ایران و در مضیقه قرار گرفتن مردم و کاهش سرمایههای مردم میداند و به عبارتی چشم امید به فشار امثال ترامپ بر ایران دارد و از همه مهمتر رفتار سیاسی خود را با فشارهای امثال ترامپ بر مردم ایران تنظیم میکند. نظیر اقدامی که برخی حواریون اکبر هاشمیرفسنجانی و حامیان دولت در سال گذشته انجام دادند و طی نامهای خواستار عقبنشینی ایران در مقابل زیادهخواهیهای ترامپ شدند. بر همین اساس این اظهارات یا به عبارتی اعتراف صریح فائزه رفسنجانی به وضوح ماهیت غیرملی و وطنستیزانه جریان غربگرا در ایران را نشان میدهد؛ جریانی که متأسفانه طی ۸ سال گذشته به برخی مناصب مهم تصمیمگیری کشور نفوذ کرد و منشأ برخی تصمیمات و راهبردهای هزینهسازی شد که تبعات این راهبردها و تصمیمات در زندگی مردم ایران و بحران معیشتی فعلی قابل لمس است.
* گزافهگویی درباره قهرمان ملی ایران
فائزه هاشمی در بخشی دیگر از این گفتوگو در موضعی سادهانگارانه پیرامون سردار شهید حاجقاسم سلیمانی نیز گفت: «نتیجه عملکرد آقای سلیمانی و ما به عنوان مقاومت چه شد؟ چه گرهی از مشکلات کشور ما را باز کرد؟ چه مسیری را برای توسعه باز کرده است؟» اتخاذ مواضعی اینچنینی در شرایطی است که پرونده روشن مقاومت در منطقه و دستاوردهای آن برای ایران در راستای افزایش حوزه نفوذ و تقویت قدرت منطقهای توسط دشمنان نیز مورد اعتراف قرار گرفته است. از سوی دیگر کارکرد مقاومت، تأمین امنیت و تقویت بنیه امنیتی ایران و تقویت جایگاه کشور در حوزه دیپلماسی بوده است. در این باره فارغ از عملکرد ضعیف دولت روحانی در بهرهبرداریهای جانبی از پیروزیهای محور مقاومت، اظهارات این چهره اصلاحطلب را میتوان یک انتقام هدفمند در نسبت با خشم حاصل شده در چارچوب مشاهده محبوبیت سرداران مقاومت در میان مردم دانست، آنچنان که مواضع پیشین وی نیز نشان از عدم مطلوبیت پیروزی مقاومت برای کارگزاران داخلی تحریمهای آمریکا دارد. ضمن اینکه شاید به نوعی هواداران ترامپ در دفاع از قاتل شهید سلیمانی، تلاش میکنند میراث گرانقدر این شهید را به زعم خود زیر سوال ببرند.
ارسال به دوستان
طرح اضطراری استیضاح رئیسجمهور آمریکا فردا در مجلس نمایندگان رونمایی میشود
به وقت استیضاح
گروه بینالملل: با گذشت حدود 72 ساعت از حمله هواداران ترامپ به کنگره آمریکا و کشته شدن 5 نفر در این حمله توسط نیروهای امنیتی آمریکا، بحث پیرامون آن همچنان در سطح رسانههای آمریکایی داغ است. با تعلیق حساب رسمی توئیتر ترامپ، همه مجاری ارتباطی وی با هوادارانش عملا قطع شده است. توئیتر ترامپ بیش از 80 میلیون فالوئر داشت.
از سویی سیاستمداران آمریکایی بویژه دموکراتها به دنبال استیضاح و برکناری ترامپ در فاصله 9 روز مانده تا تحلیف بایدن هستند. استیضاح ترامپ در این فاصله بیش از آنکه متوجه شخص وی باشد، تلاشی برای درس عبرت شدن برای روسایجمهوری بعدی آمریکاست تا به گفته استیضاحکنندگان، اینگونه ساختار و سیستم آمریکا را زیر سوال نبرند.
جلسه فردای مجلس نمایندگان آمریکا را شاید بتوان یکی از مهمترین جلسات تاریخ این مجلس دانست. در میان دموکراتها در 3 روز گذشته جلسات و رایزنیهای فراوانی انجام گرفته تا بتوانند ترامپ را به عنوان درس عبرتی برای تاریخ آمریکا و افتضاح بزرگی که افکار عمومی دنیا شاهد آن بودند، قرار دهند.
* چرا استیضاح؟
وقایع چهارشنبه و پنجشنبه آمریکا مهمترین دلیل و استناد تلاشها برای استیضاح و برکناری ترامپ است. هفته گذشته حمله صدها نفر از حامیان ترامپ که تنها لحظاتی بعد از پایان سخنرانی او از در و دیوار وارد ساختمان کنگره شده و با حمله به پلیس و نیروهای امنیتی چند ساعت آنجا را تسخیر کرده و همچون فاتحان برلین روی صندلی نانسی پلوسی نشستند، دنیا را در بهتی بزرگ فرو برد. اگر چه برخی معترضان مقابل کنگره خود را آماده هر اتفاقی کرده بودند اما بنا بر آنچه از رسانههای آمریکایی پخش شد، تا قبل از سخنرانی پرشور ترامپ و تکرار دوباره سخنانش درباره تقلب در انتخابات و درخواست از کنگره برای تایید نکردن پیروزی بایدن، نشانهای از تمایل جمعیت برای حمله به کنگره نمایان نبود. حالا نمایندگان آمریکایی بویژه در مجلس نمایندگان به استناد تلاش ترامپ برای آشوب به دنبال عزل وی هستند.
* جرم ترامپ چیست؟
3 نماینده دموکرات کنگره متن پیشنویس این لایحه را تدوین کردهاند و به گزارش رسانههای آمریکا ۱۶۰ نماینده دیگر هم از آن پشتیبانی کردهاند.
براساس آنچه روزنامه گاردین دیروز نوشت: دموکراتها پیشنویس استیضاح دونالد ترامپ را تا روز دوشنبه آماده میکنند و استیضاح تا اواسط هفته به رای گذاشته میشود. پیشنویس استیضاح، ترامپ را برای به خطر انداختن امنیت آمریکا و نهادهای دولتی آن متهم میکند. در این پیشنویس آمده است: رفتار رئیسجمهور ترامپ در ۶ ژانویه ۲۰۲۱ مطابق تلاشهای قبلی وی برای براندازی و ممانعت از تأیید نتایج انتخابات ریاستجمهوری سال ۲۰۲۰ بود. وی یکپارچگی نظام دموکراتیک را تهدید و در انتقال مسالمتآمیز قدرت دخالت کرد.
در این پیشنویس آمده است: دونالد ترامپ به خاطر تحریک به شورش، استیضاح و از عهدهداری مقام ریاستجمهوری در آینده نیز محروم میشود. در صورتی که لایحه استیضاح ترامپ به تایید اکثریت مجلس نمایندگان برسد، این لایحه به مجلس سنا فرستاده میشود تا درباره سرنوشت ترامپ تصمیمگیری شود.
* روزهای پرکار نانسی پلوسی
نانسی پلوسی، رئیس مجلس نمایندگان آمریکا که با انتخاب دوباره به این سمت جان دوبارهای گرفته است، یکی از مهمترین چهرهها در میان دموکراتهاست که در 3 روز گذشته پیگیر عزل ترامپ از منصب ریاستجمهوری بوده است. او مهمترین چهره دموکراتی بود که خواستار فعال شدن مکانیسم متمم 25 قانون اساسی آمریکا برای عزل ترامپ شد. وی گفت: اگر متمم بند 25 قانون اساسی فعال نشود، کنگره باید برای برکناری رئیسجمهور مستقیما اقدام کند. پیش از او «چاک شومر» رهبر اقلیت سنای آمریکا گفته بود: موثرترین راه برای برکناری ترامپ این است که «مایک پنس» معاون ترامپ فوری استفاده از متمم 25 قانون اساسی را در دستور کار قرار دهد.
نانسی پلوسی همچنین در نامهای به اعضای این مجلس به استعفای «ریچارد نیکسون» در میانه رسوایی واترگیت اشاره کرد که جمهوریخواهان همحزبیاش او را به استعفا مجبور کردند تا مانع بیآبرویی استیضاح شدنش شوند. او نوشت: امروز پس از اقدامات خطرناک و آشوبگرانه رئیسجمهور، لازم است جمهوریخواهان کنگره از این سرمشق پیروی کنند و خواستار کنارهگیری فوری ترامپ از مقامش شوند. اگر رئیسجمهور به طور فوری و داوطلبانه مقامش را ترک نکند، کنگره با اقدام ما به سوی استیضاح او پیش خواهد رفت.
رئیس مجلس نمایندگان آمریکا همچنین گفت با رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا برای جلوگیری از آغاز اقدامات نظامی یا حمله هستهای ترامپ در روزهای پایانی دولت او گفتوگو کرده است.
*معاون پلوسی: ترامپ باید برکنار شود
رئیس دموکرات مجلس نمایندگان آمریکا گفته است لایحه استیضاح دونالد ترامپ روز دوشنبه رسما در صحن کنگره مطرح خواهد شد. در همین ارتباط دیروز هم «کاترین کلارک» نایبرئیس مجلس نمایندگان آمریکا در گفتوگو با شبکه «سیانان» از رأیگیری درباره طرح استیضاح رئیسجمهور این کشور خبر داد.
کاترین کلارک گفت: نمایندگان دموکرات برای پیگیری مراحل استیضاح رئیسجمهور در هفته آینده آماده میشوند. ضروری است دونالد ترامپ از قدرت برکنار شود و ما تصمیم داریم با هر ابزاری این روند را به پیش ببریم تا مطمئن شویم آنچه اتفاق میافتد برای محافظت از دموکراسی است. نایبرئیس مجلس نمایندگان آمریکا تاکید کرد: در صورتی که مایک پنس، معاون رئیسجمهور به استناد بند متمم 25 قانون اساسی آمریکا برای برکناری ترامپ عمل نکند، ما برای استیضاح رئیسجمهور اقدام خواهیم کرد.
«لیسا مورکوسکی» سناتور جمهوریخواه ایالت آلاسکای آمریکا هم از رئیسجمهور این کشور به دلیل حوادث در کنگره خواست فورا استعفا کند.
* برنی سندرز: دونالد ترامپ را استیضاح میکنیم
برنی سندرز، سناتور ایالت ورمونت آمریکا هم در پیامی توئیتری به تشریح دلیل تلاش کنگره برای استیضاح ترامپ پرداخت. وی در این پیام توئیتری نوشت: برخی میپرسند چرا شما رئیسجمهوری را استیضاح و محکوم میکنید که تنها چند روز دیگر در قدرت است؟ پاسخ این است: باید شفاف شود که هیچ رئیسجمهوری چه الان و چه در آینده، نمیتواند شورشی علیه آمریکا را رهبری کند.
* واکنش بایدن به استیضاح ترامپ
جو بایدن که حالا میداند هر اتفاقی در آمریکا هم بیفتد اول بهمنماه روز تحلیف او است، تلاش میکند به پیگیری طرح استیضاح ترامپ خود را بیتفاوت نشان دهد. بایدن در واکنش به شرکت نکردن ترامپ در مراسم تحلیف خود گفت: اینکه ترامپ قصد دارد در مراسم تحلیف شرکت نکند اتفاق خوبی است.
وی درباره استیضاح احتمالی دونالد ترامپ گفت: کنگره خودش میتواند تصمیم بگیرد چه اقدامی کند. تمرکز من بر انجام وظیفه خودم است اما مهاجمان به کنگره باید به عنوان اوباش، نژادپرست، تروریست داخلی و یهودستیز محاکمه شوند. به نوشته ایندیپندنت، رئیسجمهور منتخب آمریکا گفت: من مدتهاست عقیده داشتهام ترامپ کفایت ریاستجمهوری را ندارد ولی ۱۰روز دیگر من رئیسجمهور خواهم بود. تمرکز من بر ۳ مساله فوری است؛ همهگیری ویروس کرونا، رساندن واکسن به مردم و احیای اقتصاد. بایدن درباره حمله هواداران ترامپ به کنگره آمریکا گفت: مهاجمان به کنگره باید به عنوان اوباش، نژادپرست، تروریست داخلی و یهودستیز محاکمه شوند. رئیسجمهوری منتخب آمریکا گفت: تفاوت اتفاقات چهارشنبه با رخدادهای تروریستی قبلی این بود که رئیسجمهوری آمریکا هزاران نفر را تحریک به این حمله کرد. بایدن در پاسخ به این سوال که آیا ترامپ باید در کاخ سفید بماند، گفت: او یکی از نالایقترین رؤسایجمهوری تاریخ آمریکاست اما به نظر من سریعترین راه بیرون کردن او از کاخ سفید این است که من و کاملا هریس، معاون منتخب رئیسجمهور، روز بیستم ژانویه سوگند بخوریم. او درباره محاکمه احتمالی اعضای کابینه ترامپ هم گفت: تحقیقات گستردهای انجام خواهد شد اما من در کار قوه قضائیه دخالت نخواهم کرد. بایدن گفت شماری از سناتورهای جمهوریخواه در تماس با او از رخدادهای کنگره ابراز انزجار کردهاند. او افزود: رئیسجمهوری فعلی شکاف عمیقی در جامعه ایجاد کرده است... قضیه دیگر دموکرات و جمهوریخواه نیست. مردم آمریکا باید دوباره یکپارچه شوند.
* واکنش کاخ سفید به احتمال استیضاح ترامپ
افزایش زمزمهها و اظهارات مقامات آمریکایی درباره استیضاح ترامپ از سوی کاخ سفید هم بیپاسخ نماند. به گزارش رویترز، «جاد دیری» سخنگوی کاخ سفید گفت: استیضاح ترامپ که تنها 10 روز از دوره ریاستجمهوریاش باقی مانده است، تنها به افزایش ازهمگسیختگی در آمریکا منجر خواهد شد.
* جبهه مخالفان استیضاح
استیضاح ترامپ همانطور که حامیان جدی در هیات حاکمه آمریکا دارد، مخالفانی هم دارد. مخالفان استیضاح گاه نه از سر علاقه به ترامپ، بلکه از سر مصلحت جامعه آمریکایی سخن میگویند و برکناری او در فاصله چند روز مانده به تحلیف ترامپ را سبب عمیقتر شدن کینه و گسست به وجود آمده در جامعه آمریکا میدانند. با این حال برخی جمهوریخواهان حامی ترامپ به دنبال خریدن زمان برای استیضاح نشدن وی هستند. در همین ارتباط شماری از جمهوریخواهان مجلس نمایندگان هشدار دادند استیضاح ترامپ نتیجهای جز تحریک حامیان او و عمیقتر شدن شکاف موجود در جامعه ندارد. به گزارش هیل، در همین راستا، «کوین مک کارتی» رئیس اقلیت جمهوریخواه مجلس نمایندگان آمریکا در بیانیهای گفت: استیضاح رئیسجمهور در 10 روز مانده به پایان دوره زمامداریاش، فقط به عمیقتر کردن شکاف موجود در کشورمان منجر میشود. قرار است با جو بایدن، رئیسجمهور منتخب آمریکا دیدار کنم و موضوع گفتوگو نیز همکاری در راستای کاهش تبوتاب فعلی و متحد کردن کشور در برابر چالشهای موجود است. «تام رید» نماینده جمهوریخواه نیویورک هم در این باره گفت: با استیضاح مخالفم. در این مقطع زمانی فکر میکنم با توجه به اینکه رئیسجمهور (ترامپ) هم تسلیم واقعیت شده، مهمترین چیز تمرکز بر التیام زخم ناشی از حوادث ۶ ژانویه و روند انتقال مسالمتآمیز قدرت است. استیضاح فقط آنهایی را که به دزدیده شدن آرای انتخاباتیشان باور دارند، بیش از گذشته تحریک میکند.
«میچ مک کانل» سناتور ارشد جمهوریخواه ایالت کنتاکی به عنوان رهبر اکثریت سنا هم با ارسال یک یادداشت برای سناتورهای همحزبی خود، رویه کاری مدنظر برای بررسی طرح احتمالی ارسالی مجلس نمایندگان آمریکا جهت استیضاح ترامپ را تشریح کرد. طبق این یادداشت، مککانل در نظر دارد در صورتی که دموکراتهای مجلس نمایندگان آمریکا که حائز اکثریت کرسیهای این مجلس هستند، طرح استیضاح ترامپ از ریاست جمهوری را تصویب و به مجلس سنا ارائه کنند، بررسی طرح ارسالی را به روز ۱۹ ژانویه (۳۰ دی) یک روز مانده به مراسم تحلیف ریاست جمهوری جو بایدن موکول و با این کار عملا استیضاح ترامپ را بلااثر کنند.
***
[توئیتر ترامپ را بیرون کرد]
شبکههای اجتماعی مثل توئیتر، فیسبوک و اینستاگرام در چند روز گذشته جنگ بزرگی را علیه ترامپ شروع کردهاند که پیش از هر چیز نشان از حد و مرز برای آزادی بیان به شرط در میان بودن بحث امنیت ملی است. در همین ارتباط دیروز شبکه اجتماعی توئیتر اعلام کرد اکانت دونالد ترامپ به طور کامل و دائمی مسدود شده است. حساب کاربری رئیسجمهوری آمریکا بیش از 80 میلیون فالوئر در توئیتر داشت و تربیون اصلی ترامپ برای انتشار اظهارات و حتی تصمیمهای مهمش بود. بخش ایمنی این شبکه اجتماعی برای پیشگیری از آنچه «تشویش و ترغیب به خشونت بیشتر» خوانده است، این حساب کاربری را برای همیشه بست. شرکت توئیتر همچنین اعلام کرد حسابهای کاربری شماری از نزدیکان رئیسجمهور آمریکا را به خاطر انتشار محتوای مخرب به طور دائم مسدود کرده است. توئیتر حساب کاربری «مایکل فلین» مشاور امنیت ملی پیشین ترامپ، «سیدنی پاول» وکیل سابق ترامپ و «ران واتکین» مدیر یک رسانه راست افراطی را به طور دائم مسدود کرد. سخنگوی این شرکت در توضیحی گفت: «ما به طور روشن اعلام کردهایم در برابر رفتارهایی که به طور بالقوه لطماتی را در پی داشته باشد، برخورد قاطع میکنیم و با توجه به دور جدید خشونت بالقوهای که حول این رفتارها در روزهای آتی وجود دارد، حسابهایی را که محتوای تئوری توطئه «کیو اِنان» را به اشتراک بگذارند، به طور دائمی مسدود میکنیم.
ارسال به دوستان
یازدهمین جشنواره فیلم عمار با معرفی برگزیدگان به کار خود پایان داد
در لباس سربازی تقدیر شد
گروه فرهنگ و هنر: اختتامیه یازدهمین جشنواره مردمی فیلم عمار با تجلیل از برگزیدگان جشنواره به صورت محدود با رعایت پروتکلهای بهداشتی برگزار شد. در ابتدای این برنامه نادر طالبزاده، دبیر اجرایی جشنواره فیلم عمار پس از اکران مستند «هبوط» گفت: «هبوط» فیلم موثری درباره ماجرای آمل در سال ۶۰ بود که مقدمه این فیلم با صحبتهای آقای بهروز افخمی شروع میشود. کاری که در این مستند انجام شد، حرکت بسیار خوب و سنجیدهای بود. ایمان گودرزی، کارگردان این مستند هم در سخنانی گفت: برای ساخت یک مستند، در آرشیو دنبال برنامهای بودم و به فیلم جالبی رسیدم که نسبت به بقیه فیلمهای سال ۶۰ خاصتر بود و گویا پشت آن مطالب مهمی بود. بعد از اندکی تحقیق متوجه شدم آقای افخمی این فیلم را ساخته بودند. وی افزود: بعد از کمی تحقیق بخشهای مختلف این فیلم را پیدا کردم. متوجه شدم ۶ بهمن سال ۱۳۶۰ اتفاق عجیبی در شهر آمل افتاده و اینگونه شد که تصمیم گرفتم آن اتفاق را امروز دوباره روایت کنم. در این مسیر بچههای آمل به ما کمک کردند تا افراد آن زمان را پیدا کنم. طالبزاده نیز در تکمیل صحبتهای خود گفت: مستند «هبوط» کالبدشکافی بسیار خوبی از انقلاب اسلامی ایران بود، زیرا وقتی این فیلم را میبینید گویی کل انقلاب را دیدهاید. کاری که این مستند کرد ۱۰۰ آدم مبلغ دین نمیتوانستند انجام بدهند. این فیلمی بود که چند بار میتوانستیم آن را ببینیم. در این واقعه تاریخی مردم زیادی جان خود را به خطر انداختند تا شهر آمل را نجات بدهند. آقای افخمی سال ۶۰ این ماجرا را ثبت کردند.
بهروز افخمی نیز در ارتباط تلفنی درباره حمله کمونیستهای جداییطلب به آمل گفت: ما در تلویزیون یک گروه سیاسی بودیم که در بخش داخلی آن جریان ترورهای سال ۶۰ را در قالب برنامهای به نام «بازیخوردهها» نشان میدادیم که هر هفته پخش میشد. وی افزود: ما در این برنامه با خانوادههایی هم که قربانی ترور شده بودند، مصاحبه میکردیم. بعد از چند مدت تعطیلی این برنامه، شنیدیم شهر آمل را گروه «سربداران» تسخیر کردهاند. آنها یک گروه ۱۵۰ تا ۲۰۰ نفره مائوئیست بودند که شهر را گرفته بودند. روز دوم و سوم بود که به سمت آمل حرکت کردیم، ۳ روز طول کشید تا به شهر رسیدیم چون برف سنگینی آمده بود و به سختی توانستیم خود را به شهر برسانیم. افخمی ادامه داد: سال ۶۰ من ۲۵ سال داشتم. ما ۶ نفر بودیم که ۲ راننده بودیم که به سمت آمل رفتیم، کسی به ما نگفته بود باید چه کار کنیم اما وقتی فهمیدیم قضیه آمل جدی است، خودمان تصمیم گرفتیم حرکت کنیم. موضوع آنقدر وسیع بود که در ۲ هفته، مقدار زیادی فیلم گرفتیم و ۲ هفته هم تدوین فیلم مستند طول کشید.
* ماجرای پیامکهای تشکر
افخمی در ادامه با اشاره به مستند «هبوط» خاطرنشان کرد: آقای ایمان گودرزی همت کرد و فیلم آن حادثه آمل را پیدا کرد. ما خودمان فرصت نکردیم آن را به صورت نگاتیو درآوریم، خودم تعجب کردم که آقای گودرزی بعد از ۴۰ سال، توانستند آن فیلم را پیدا کنند. ایمان گودرزی، کارگردان این مستند هم در ادامه این برنامه و گفتوگو درباره بازخوردهای اثرش گفت: نمیدانستم سامانه «عماریار» جشنواره اینگونه است که وقتی فیلم پخش میشود مردم میتوانند پیامک بدهند. فردای پخش مستند، وقتی بیدار شدم پیامکهای فراوانی دیدم که بسیاری از آنها از سمت مازندران بود و بابت ساخت این مستند از من تشکر کرده بودند. البته خیلی دوست داشتم این مستند مورد توجه هیات داوران هم قرار بگیرد اما امسال آثار بسیار خوب دیگری هم وجود دارد. البته وقتی متوجه شدم استاد نادر طالبزاده درباره مستندم مطالبی نوشتند، خیلی خوشحال شدم.
بنا بر این گزارش، در بخش بعدی ویژهبرنامه اختتامیه یازدهمین جشنواره مردمی فیلم عمار، با پخش مستندی درباره سیدمحمود رضوی، تهیهکننده آثاری مانند «سیانور» و «ماجرای نیمروز» 1 و 2 از این هنرمند تجلیل شد. در مستندی که درباره سیدمحمود رضوی پخش شد، بهروز شعیبی، کارگردان فیلم سینمایی «سیانور» در سخنانی گفت: خوشحال هستم که در ۴۰سالگی رضوی از او تقدیر میشود و امیدوارم سالهای سال فیلم بسازد و از سینما فاصله نگیرد. طالبزاده هم در سخنانی درباره سیدمحمود رضوی بیان کرد: آقای رضوی یکی از تهیهکنندگان برجسته است و خودش اندازه یک کارگردان، سوژهیابی و تیم تولید قوی دارد. این مسائل فهم استراتژیک میخواهد که ایشان دارند. در ادامه، بعد از پخش کلیپی درباره مادر شهیدان خالقیپور، با اهدای چفیه شهید رسول خالقیپور، از سیدمحمود رضوی تجلیل به عمل آمد.
* اهدای چفیه خونین شهید به سیدمحمود رضوی
در این قسمت برنامه، مادر شهیدان خالقیپور نیز در ارتباطی تلفنی در سخنانی بیان کرد: مفتخرم دهمین سالی است که با بچههای جشنواره عمار هستم و عوامل جشنواره، من را مادر خودشان میدانند. این چفیهای که هدیه میدهم برای فرزندم رسول است که هر موقعی به جبهه و عملیات میرفت، آن را میبست. بعد از شهادتش، پیکرش 40روز روی زمین مانده بود. وقتی چفیه او را به من دادند پر از خون بود. من آن را با اشک چشمانم شستم. این چفیه شایسته افراد خوب انقلابی است. رضوی هم یکی از فرزندان لایق ماست. انشاءالله این هدیه مبارکشان باشد. من فیلم ماجرای نیمروز ایشان را 10 بار دیدهام، بچههای من هم در این عملیاتها بودند و من در این فیلم دنبال بچههای خودم بودم. فیلم آنقدر خوب بود که فکر میکردم واقعی است. افرادی که آثاری در راه شهدا میسازند، شهدا هم به آنها کمک میکنند و هم در آخرت، دستشان را میگیرند. سیدمحمود رضوی در سخنانی پس از دریافت این هدیه عنوان کرد: از مادر شهیدان خالقیپور تشکر میکنم. افتخار میکنم مرا هم فرزند خودشان میدانند. سالها دغدغه ذهنیام این بود که وقتی میمیریم چه چیزی در دست خواهیم داشت تا در آخرت عرضه کنیم، حالا حداقل میدانم که میتوانم بگویم چنین چفیهای را دارم. بنا بر این گزارش، فرزند شهید صیاد شیرازی نیز فانوس و لوح افتخار جشنواره مردمی فیلم عمار را با امضای مادر شهیدان خالقیپور به سیدمحمود رضوی اهدا کرد.
* تقدیر از برگزیدگان «حافظه ملی» و «پایش اجتماعی»
در بخش بعدی این ویژهبرنامه، برگزیدگان بخشهای مسابقه مستند «حافظه ملی» و «پایش و پالایش ملی» معرفی و تقدیر شدند. محمدصادق شهبازی که به نمایندگی از هیات داوران بخش مسابقه مستند «پایش و پالایش ملی» در استودیوی برنامه حاضر شده بود، در سخنانی گفت: خوشحالم که جشنواره عمار به دوره یازدهم خود رسیده است. آثار این بخش جشنواره نشان میدهد که میشود شرایط کشور و مسیر انقلاب اسلامی را روز به روز بهتر و مسائل کشور را اصلاح کرد و به پیش رفت. وی ادامه داد: این مستندسازان و برخی از این آثار، اشخاص و آثاری هستند که توانستند چیزهایی را در کشور تغییر دهند. امسال در عمار، مستندی داریم که توانسته یکی از بزرگترین خصوصیسازیهای اشتباه درباره کارخانه ماشینسازی تبریز را باطل کند. این مستندسازها میخواهند در مقابل نقزنها بگویند که امکان اصلاح و بهبود در کشور وجود دارد. در ادامه این ویژهبرنامه، برگزیدگان جشنواره در ۲ بخش مستند «حافظه ملی» و «پایش و پالایش ملی» تقدیر شدند. هیات داوران بخش «مستند حافظه ملی (تاریخ سیاسی)» شامل جواد منصوری، مسعود رضایی، جلال غفاری، محمدرضا کائینی و محمدصادق کوشکی ضمن تقدیر از اثر «کمیته» به کارگردانی «عبدالحسین بدرلو» و اثر «۱۹۱۹- نوزده نوزده» به کارگردانی «مهدی صلواتچی»، لوح افتخار این بخش را به اثر «در لباس سربازی» به کارگردانی «مهدی نقویان» به علت «تبیین مدیریت و فرماندهی برجسته و بسیار تاثیرگذار در ارتباط با دفاع مقدس» و اثر «سرو قامت» به کارگردانی «سعید قنبرزاده محبوب» به علت «معرفی روحانی مجاهد، مردمی و شجاع که همزمان توسط ضدانقلاب ترور شخصیت میشد» اهدا کرد.
همچنین فانوس این بخش به اثر «استان چهاردهم» به کارگردانی «محسن کریمیان» به علت «اهمیت موضوع، تدوین مناسب و مستند افشاگرانه علیه پهلوی» اهدا شد. هیات داوران بخش «مستند پایش و پالایش اجتماعی» متشکل از حسن عباسی، محمدصادق شهبازی، ضمن تقدیر از اثر «سقفهای معلق» به کارگردانی «محمد نجفی» و اثر «مهاجران» به کارگردانی «سهیلا پورمحمدی»، لوح افتخار این بخش را به اثر «متری شیشونیم» به کارگردانی «داوود مبصر» به علت «اثرگذار بودن مستند بعد از اکران در مساله دشت مغان و ورود ریاست قوه قضائیه از ابعاد قضایی و حقوقی» و اثر «نفس خوار» به کارگردانی مشترک «محمد محمدیسرشت و علی سلمانی» به علت «مبارزه امیدوارانه و ورود جوانان انقلابی به عرصه مقابله با تخریب محیطزیست» اهدا کرد.
همچنین فانوس این بخش به اثر «قزل قیه» به کارگردانی «سیامک مختاری» به علت «خطشکنی و توجه به نقض قانون اساسی و مساله انفال و یکطرفه نبودن مستند در پرداخت سوژه» تعلق گرفت. حشمتی که به نمایندگی از مهدی نقویان کارگردان مستند «در لباس سربازی» حاضر شده بود، بعد از دریافت جایزه جشنواره، پیام «مهدی نقویان» را قرائت کرد.
* «دستکش ننه عصمت» در دستان نویسنده فرانسوی
بر اساس این گزارش، بخش بعدی ویژهبرنامه اختتامیه یازدهمین جشنواره مردمی فیلم عمار، به پاسداشت خانم کلر ژوبرت، نویسنده فرانسوی مقیم ایران اختصاص داشت که کلیپ آن پخش شد. در این کلیپ که در مسجد جوادالائمه تهران ضبط شده بود، با حضور مادر شهیدان خالقیپور و مادر شهید فلاحپور، «دستکش ننه عصمت»، جایزه ویژه جشنواره به خانم «کلر ژوبرت»، نویسنده ادبیات کودکان اهدا شد. به دلیل رعایت دستورالعملهای بهداشتی، این پاسداشت، خارج از استودیوی ویژهبرنامه جشنواره عمار برگزار شده بود. بنا بر این گزارش، بخش بعدی این برنامه به معرفی بخش سوژه جشنواره عمار با عنوان «قصه ما» به نشانی gheseyemaa.ir اختصاص داشت. در این بخش، کلیپی از بیبی فاطمه حقیرالسادات، بانوی دانشمند و مخترع به عنوان یکی از سوژههای موفق سایت «قصه ما» پخش شد. بر اساس این گزارش، در بخش پایانی این ویژهبرنامه، کلیپی از «عبدالسلام قحوم» مسؤول گروه سرود انصارالله یمن و سرود این گروه برای شهادت حاجقاسم پخش شد. این سرود با همکاری گروههای لبنانی، یمنی و سوری در کمتر از ۱۲ساعت پس از شهادت حاجقاسم تولید و پخش شده بود.
ارسال به دوستان
یک فروند هواپیمای مسافری بوئینگ 737 اندونزی دیروز اندکی پس از پرواز سقوط کرد
اندونزی در شوک سقوط بوئینگ
گروه بینالملل: روز گذشته هواپیمای مسافری پرواز شماره «اسجی ۱۸۲» متعلق به خطوط «سریویجایا ایر» اندونزی دقایقی پس از پرواز از مدار خارج شد و ساعتی پس از آن رسانهها با انتشار تصاویری از سقوط هواپیما در آبهای خلیج اندونزی خبر دادند. این هشتمین سقوط هواپیماهای اندونزی در ۱۰ سال گذشته است.
به گزارش «وطن امروز»، ظهر دیروز وبسایت ردیاب پرواز FlightRadar24 در خبری فوری اعلام کرد هواپیمای خطوط هوایی اندونزی اندکی بعد از بلند شدن از فرودگاه پایتخت این کشور، ارتباط خود را با مسؤولان کنترل پرواز از دست داد. در گزارش این وبسایت آمده است پرواز شماره «اسجی ۱۸۲» متعلق به خطوط «سریویجایا ایر» اندونزی بیش از 10 هزار پا در کمتر از یک دقیقه کاهش ارتفاع داشته است. ساعتی پس از آن رسانههای محلی با انتشار تصاویری خبر دادند تیمهای جستوجو و نجات، قطعاتی را در خلیج اندونزی یافتهاند که گمان میرود متعلق به هواپیمای پرواز شماره «اسجی ۱۸۲» باشد.
در همین ارتباط شبکه «سیانبیسی» اندونزی گزارش داد این هواپیما که ۴ دقیقه بعد از برخاستن از فرودگاه از کنترل رادار برج مراقب پرواز خارج شده بود، مشخص شد در اقیانوس هند سقوط کرده و همه سرنشینان آن جان خود را از دست دادند.
مقامهای رسمی هنوز سقوط هواپیما را تأیید نکردهاند. خطوط هوایی سریویجایا ایر اعلام کرده در حال جمعآوری اطلاعات پیش از انتشار بیانیه است. وزارت حملونقل اندونزی هم اعلام کرد تحقیقات برای جستوجو و نجات این هواپیما در حال انجام است. بنا بر گزارش گاردین، ارتباط رادیویی این هواپیمای مسافری 4 دقیقه پس از پرواز از فرودگاه بینالمللی «سوکارنو-هتا» در جاکارتا به مقصد «پونتیانک» شهری در استان «کالیمانتان غربی» اندونزی با برج مراقبت قطع شد. زمان معمول این پرواز حدود 90 دقیقه از دریای جاوا بین جزیره جاوا و کالیمانتان، بخش اندونزی در جزیره بورنئو است. بنا بر اعلام وزارت حملونقل اندونزی، این هواپیما ساعت ۱۴:۴۰ به وقت محلی آخرین تماس را با برج مراقبت داشته است. هواپیمای مذکور از نوع بوئینگ ۷۳۷-۵۰۰ «کلاسیک» است که نخستینبار مه سال ۱۹۹۴ به پرواز درآمد. به گزارش روزنامه اندونزیایی «ریپابلیک»، این هواپیما برای 130 مسافر ظرفیت داشته اما به احتمال زیاد در این پرواز ۵6 مسافر به همراه 6 خدمه حضور داشتهاند.
* سقوطهای مکرر و مشکوک در شرق آسیا
سال ۲۰۱۸ نیز یک فروند هواپیمای مسافری با ۱۸۹ مسافر به دریای جاوا در اندونزی سقوط کرد. با احتساب این سقوط طی 10 سال گذشته 8 مورد سقوط هواپیماهای مسافری و جنگنده متعلق به اندونزی ثبت شده است. این سلسله سقوطها سبب شده سوالات بیپاسخ زیادی درباره علل این حوادث مطرح شود. سال 2015 نیز در حالی که بسیاری از مردم دنیا خود را برای جشن سال نو آماده میکردند سقوط بیدلیل هواپیمای مسافری خطوط هوایی مالزی شوک بزرگی به جهان وارد کرد. در آن زمان ایرباس A320-200 که از اندونزی راهی سنگاپور شده بود بر فراز دریای جاوا از مدار ناپدید شد. بلافاصله تیمهای جستوجو و امداد و نجات وارد عمل شدند تا نشانی از هواپیمای ناپدید شده پیدا کنند. این هواپیما 162 سرنشین داشت. این اتفاق، حادثه ناپدید شدن یک هواپیمای مسافری خطوط هوایی مالزی یعنی پرواز 370 را در ذهن تداعی میکند. در آن حادثه نیز هواپیمای مذکور از مدار ناپدید شد.
ارسال به دوستان
نبرد قانونی با تروریسم رسانهای
علی آران: رئیسجمهور توئیتری آمریکا در آخرین روزهای دوره 4 سالهاش تا اطلاع ثانوی توسط مهمترین شبکههای اجتماعی از جمله همان توئیتر تحریم شده است. حساب توئیتر دونالد ترامپ با 88 میلیون دنبالکننده در حالی برای همیشه توسط این شرکت آمریکایی - که یکی از سهامداران اصلیاش دوست او محمد بنسلمان، ولیعهد سعودی است- بسته شده که او هنوز با طرح دموکراتها مورد استیضاح قرار نگرفته و از سمت قانونیاش خلع نشده و کماکان تا 10روز دیگر که جو بایدن سوگند یاد کند، نفر اول قوه مجریه و مقتدرترین مقام ایالات متحده خواهد بود. همچنین عمده تصاویر و پستهای مربوط به حمله تاریخی جمهوریخواهان افراطی به ساختمان کنگره بر فراز تپه کپیتول واشنگتن تحت عنوان محتوای مجرمانه و تروریستی توسط گوگل، توئیتر، فیسبوک، اینستاگرام و یوتیوب حذف یا فیلتر شدهاند.
فرقی نمیکند کارتل رسانهای همسو با دموکراتها متشکل از 6 هلدینگ تحت مالکیت و مدیریت ابرسرمایهداران یهودی، به قول جیمز پولیتی وابسته خبری روزنامه فایننشالتایمز در واشنگتن که شاهد اشغال کنگره در روز ششم ژانویه بود، سانسور ترامپ را در پاسخ به اقدام او و هوادارانش برای کودتا انجام داده باشد یا اینکه به قول هلن باینیسکی، تحلیلگر سیاسی آمریکایی، نفس بایکوت ترامپ توسط شبکههای غولآسای اجتماعی به منزله نخستین کودتای رسانهای در ابعاد ملی علیه رئیسجمهور قانونی و مستقر ایالات متحده باشد. به قول یک حقوقدان برجسته رسانهای، بایکوت مطالبات و اعتراضات رئیسجمهور مستقر و بخش قابل توجهی از آمریکاییها (75 میلیون نفری که در انتخابات به ترامپ رای دادند نزدیک به نیمی از جمعیت این کشور را نمایندگی میکنند) برای بررسی تقلب گسترده در انتخابات ریاستجمهوری و کنگره، بدین معنی است که دموکراتها و لیبرالهایی که بزرگترین مدعیان آزادی بیان هستند، در قلمرو خودشان این آزادی را به رسمیت نمیشناسند.
گلن گرین والد، دادستان پیشین آمریکایی که در دوران حاکمیت بوش پسر علیه دولت جمهوریخواه واشنگتن به خاطر سانسور شدید رسانهها و شنود گسترده از مردم تحت لوای «جنگ علیه ترور» دادخواست صادر کرده بود، امروز میگوید دموکراتها به رهبری بایدن همان روند را با اعلان «جنگ دوم علیه ترور» آغاز کردهاند، منتها این بار نه علیه مردم خاورمیانه بلکه علیه مردم خود آمریکا!
به عبارت خیلی ساده، کارتل رسانهای غرب چنان قدرتی یافته که میتواند قدرتمندترین فرد جهان یا همان عنوانی که خود طی سالها برای رئیسجمهور آمریکا ساخته و پرداخته را بایکوت و سانسور کند، چون او را کاملا محاط در محیط رسانهای خود میبیند. نشان به آن نشان که او پس از بسته شدن حساب اصلیاش باز هم مجبور است در فضای توئیتر و از طریق کانال غیررسمی POTUS@ به ابراز عقیده مشروط ادامه دهد. در همان حال اما کارتل رسانهای صهیونیستی مجبور است برای خاموش کردن صدای بزرگترین مخالف جهانی خود که از خارج از قلمرو استکبار برمیخیزد احتیاط به خرج دهد، چون میداند اگر زیادهروی کند طبیعتا جواب های، هوی خواهد بود. نخستین قانون فعالیت رسانهای و اطلاعرسانی از دل این قیاس پدیدار میشود: آزادی بیان محدوده و چارچوبی دارد که توسط قوانین ملی معین میشود.
توئیتر، گوگل و فیسبوک (به علاوه زیر مجموعههایشان یوتیوب و اینستاگرام) ۳ غول رسانهای دیجیتال، از ابتدای هزاره سوم میلادی با معرفی خود به عنوان نماد آزادی بیان و اشتراک اطلاعات در سطح بینالمللی موفق شدهاند خود را به 5 ابرشرکت اول بازار سهام تبدیل کنند. آنها مدعیاند که هر شهروند جهانی میتواند هر چه دل تنگش خواست در هر زمینهای بگوید و در هر ابعادی منتشر کند و حتی از آن بالاتر، رفتار و گفتار و مطالباتش را اگر چه خارج از عرف جوامع مختلف و مخالف قوانین کشورهای مستقل باشد با مکانیزمهایی مثل «لایک» و «ترند» - که بدل رایگیری و همهپرسی قانونی هستند- در ورای مرزهای ملی و عقیدتی به اشتراک گذاشته و به عنوان مطالبه عمومی جا بزند. شبکههای اجتماعی آمریکایی با این حربه بارها و بارها آلت دست دخالت دولتها و سازمانها و شرکتهای غربی در امور کشورها و ملتهای دیگر قرار گرفتهاند اما وقتی پای منافع حیاتی ایالات متحده به میان میآید ـ که این رسانهها در قلمرواش به ثبت رسیده و فعالیت میکنند ـ آنها حتی از سانسور کردن شخص اول قدرت یعنی رئیسجمهور نیز ابایی ندارند، البته این همان رئیسجمهوری است که تنها چند ماه پیش و تا زمانی که منافع خودش و دولتش ایجاب میکرد، با صدور قانونی اجرایی که مورد حمایت همین کارتل رسانهای لیبرالمنش قرار گرفت شبکه اجتماعی چینی تیکتاک را تحریم و مسدود کرد.
سرانجام در آستانه انتخابات ریاستجمهوری سوم نوامبر 2020 بود که با اعمال نفوذ کاخ سفید برای فروش سهام مکفی شرکت چینی بایت دنس (مالک تیکتاک) به شرکتهای همسود ترامپ یعنی «اورکل» و «والمارت» و انتقال ستاد مدیریتیاش به ایالاتمتحده و فعالیت تحت نظارت افسیسی (کمیسیون حکومتی ارتباطات فدرال)، این شبکه اجتماعی تحت عنوان هویت جدید «تیکتاک جهانی» اجازه ادامه فعالیت در فضای رسانهای غرب را پیدا کرد.
ترامپ که امروز توسط کارتل رسانهای مافوق احزاب دموکرات و جمهوریخواه سانسور شده و حتی متهم به اخلال علیه نظام سیاسی حاکم بر آمریکا میشود، خود ۴ سال پیش با جریانسازی همین شبکههای مجازی به قدرت رسید و بعد به نخستین رئیس کاخ سفید تبدیل شد که علیه رسانههای جریان اصلی شورید و با زدن انگ «اخبار دروغین» به آنها تلاش کرد قوانین بسیار سختگیرانهای برای انتشار اطلاعات غیرموثق را از تصویب کنگره بگذراند. بتدریج اما با تغییر سیاستهای کلان حاکمیت صهیونیستی آمریکا که تصمیم به کنار گذاشتن یاغی از قدرت گرفت، این شبکههای اجتماعی همان روند سختگیرانه را همراه با استانداردهای دوگانه درباره محتوای پستهای کاربران اعمال کردند، بویژه از سال 2018 به این سو این شبکهها با ژست بیطرفانه در عمل هر محتوا یا ترندی را که مخالف منافع حاکمیت آمریکا و لابی اسرائیلی باشد تحت عنوان محتوای مجرمانه یا خلاف واقع فیلتر یا حذف میکنند، بدون آنکه نیازی ببینند قضاوت خود را به قانون اساسی ایالاتمتحده ارجاع دهند.
ترامپ که میدید کارتل رسانهای اینگونه علیه او شمشیر کشیده است، با دستوری اجرایی- که اواخر بهار امسال (28 ماه ماه 2020) صادر کرد- تلاش کرد روند فیلترینگ محتوای شبکههای اجتماعی و تارنماها را قاعدهمند ساخته و منوط به روند قضایی کند. با این حال سلطه کارتل رسانهای بر هر ۲ حزب جمهوریخواه و دموکرات باعث شد کنگره جلوی اجرای فرمان رئیسجمهور را بگیرد و این گونه به ادامه سانسور گزینشی و بیحد و حصر آنلاین چراغ سبز نشان داد.
این گونه سانسور گسترده جهانی گریبان خود آمریکاییها را میگیرد. آمریکا که روزگاری با توسل به فرمول سرکوب صداهای مخالف و مستقل با بمباران اطلاعاتی جامعه وانمود کرد مهد آزادی بیان است، حالا کوچکترین صدای مخالف حاکمیت صهیونیستیاش را حتی از سوی رئیسجمهور مستقر برنمیتابد و میرود که همانند بریتانیا و کشورهای پیشرو اتحادیه اروپایی چون فرانسه، قانون دیکتاتوری ویژه دوران جنگ و شرایط استثنایی را دائمی کند؛ قانونی که توجیهش «تقدم امنیت بر آزادی» است و از قرن بیستم تاکنون برخلاف شعارهای دموکراتیک غرب، به اعمال دیکتاتوری همراه با سانسور گسترده مطبوعات و فعالان ضد جنگ در آمریکا و اروپا طی جنگ دوم جهانی و سپس لشکرکشیهای متعدد پنتاگون و شرکایش در ناتو به ویتنام، کارائیب، بالکان، خلیجفارس، خاورمیانه و آفریقا انجامیده است.
حاکمیت آمریکا بیآنکه با تهدید خارجی جدی در سطح مداخلههای نظامی، براندازانه، تبلیغاتی و تحریمی خودش علیه دولتها و ملتهای دیگر جهان مواجه باشد، بیسابقهترین سانسور رسانهای را به اجرا گذاشته است که آشکارا این اصل قانون اساسیاش را که نهاد آزادی بیان (مطبوعات و رسانهها) را رکن چهارم دموکراسی میخواند به چالش میکشد. این آمریکا حتی دیگر رسانه غیرهمسوی داخلیاش را نیز تحمل نمیکند چه رسد به خارجیها.
از سانسور و حذف کامل شبکه فرامرزی ایرانی پرستیوی یا المنار لبنان در سرویسهای ماهوارهای یا اعمال محدودیت برای شبکه روسی آرتی یا شبکههای ملیگرایان اروپایی بگذریم اما آیا این عجیب نیست که چین، دومین اقتصاد بزرگ جهان که در حال پشت سر گذاشتن اقتصاد اول یعنی آمریکاست، هیچ شبکه اجتماعی یا تلویزیونی مهمی در سطح جهانی ندارد در حالی که شیخنشین کوچک قطر یا عربستان سعودی، دشمن شماره یک هر گونه آزادی بیان، شبکههای مهمی مثل الجزیره، اسکاینیوز یا توئیتر را اداره میکنند؟ آیا چین نمیتوانست با همان استانداردهای دوگانهای که آمریکا و اروپا برای پولپاشی شیخنشینهای عربی یا لابی اسرائیلی- صهیونیستی در زمینه رسانهای قائل شدهاند، رسانه خاص خود را در قلمروی غرب داشته باشد؟ با توجه به موضع خصمانه ایالاتمتحده و متحدانش اتحادیه اروپایی، بریتانیا، کانادا و استرالیا نسبت به رقیب آسیاییشان، همه ما پاسخ این پرسش را حتی قبل از طرح آن میدانستیم: نه! اژدهای زرد نمیتواند در سپهر رسانهای غرب پرواز کند و به همین دلیل از ۲ دهه قبل با پیشبینی جنگ نرم از سوی دشمن، سپهر رسانهای خود را نیز با ایجاد دیوار جدید دیجیتالی چین، یا سامانه موفق حفاظت سایبری «فایروال» به روی غیر بسته و با اتکا به شبکه داده ملی بزرگ و کامل خود از بیگانه مستغنی است.
آمریکا و چین، ۲ قدرت دنیای امروز، هر کدام به هر شکلی که میتوانند سعی در سانسور دیگر صداها در قلمروی سیاسی یا اقلیمیشان تحت لوای مقابله با تروریسم رسانهای دارند. خواه این را به منزله نفی دموکراسی به واسطه قواعد جدید حکمرانی جهانی برشماریم یا ورود به عصر جدیدی از حیات نظریه دولت- ملت، این تعریف امنیت ملی است که فارغ از تعاریف لیبرالی موهوم و منسوخ شده از آزادی بیحد و مرز برای هر کشوری که دغدغه استقلال فرهنگی و سیاسی دارد، در اولویت قرار میگیرد.
کشورمان نیز در پنجمین دهه حیات انقلاب اسلامی و هماهنگ با تغییرات بینالمللی، باید تعاریف و الزامات حقوقی مربوط به فعالیتهای رسانهای در سپهر ملی و عقیدتی خود را ارتقا دهد و به قوانین روزآمد برای مقابله با جنگ همهجانبه کارتل رسانهای تروریستی آمریکایی مجهز شود.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|